توسعۀگردشگری روستایی
توسعۀ گردشگری روستایی؛ قدمهای محتاطانه یا جسورانه؟
هر چند امروزه دیگر روستاها به بکری سابق نیستند، اما حال و هوای روستایی و نوستالژی شیرین پرسه در روستا، هنوز هم گمشده شهرنشینان است. تعریف گردشگری روستایی بهطور ساده بهعنوان مسافرت به نواحی روستایی تعریف میشود. نمونههای زیادی از انجام فعالیتهای گردشگری در نواحی روستایی همچون فعالیتهای مبتنی بر طبیعت، جشنوارهها، وقایع میراث، جاذبههای مبتنی بر جامعه بومی، گردشگری کشاورزی، نمایشگاههای هنری و صنایع دستی و تئاتر اجتماع محلی وجود دارد. در کشورهایی مانند کشور ما هر روز که میگذرد روستاهای بیشتری بر اثر مهاجرت متروکه میشوند که دلیل اصلی آن هم مشکلات اقتصادی، کمبود شغل و امکانات رفاهی در روستاهاست. گردشگری روستایی میتواند راهی برای جلوگیری از این امر باشد؛ از این رو بر آن شدیم تا در میزگردی با حضور آقایان مازیار آل داود، پدر بوم گردی در ایران، رضا خلیلی ورزنه کارشناس ارشد جغرافیای طبیعی و اقلیم شناسی و مؤسس اقامتگاه بومگردی چاپاکر در ورزنه، کامران هارونی کارشناس مسئول اقامتگاههای بومگردی و گردشگری روستایی سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان، مجید دانش مبرهن دانش آموخته اولین دوره راهنمای گردشگری در اصفهان و طراح سمبل ملی راهنمایان گردشگری ایران و خانمها مرضیه قادری مؤسس مهمانسرای سنتی بیراهه در روستای مصر و فریده مکاری کارشناس ارشد مدیریت جهانگردی و فعال حوزه کارآفرینی گردشگری روستایی به بحث و گفت و گو پیرامون این موضوع بپردازیم.
همه میدانیم که به دلیل بازشدن فضای سیاسی و اجتماعی کشور در سالهای اخیر بحث رونق کسبوکارهای گردشگری بیش از پیش مطرح است. حال میخواهیم به این مسئله بپردازیم که با توجه به حساسیت کار در روستاها هم از نظر پذیرش گردشگر و هم واکنش جامعه محلی و اثرگذاری گردشگران بر آنها تا چه حد دست ما در ادامه توسعه گردشگری در روستاها باز است و چه خط قرمزهایی در مسیر توسعه گردشگری روستایی وجود دارد؟
هارونی: همانطور که میدانیم گردشگری روستایی شامل خدماتی همچون اقامت، پذیرایی، صنایع دستی و… است. گردشگری روستایی مقوله نسبتاً جدیدی است که سازمان از حدود سه سال پیش به طور جدی به آن پرداخته است. استان اصفهان ۲۳ روستای هدف گردشگری دارد و یکی از استانهای کشور ازنظر تعدد روستای هدف گردشگری است. اعتباراتی از طرف سازمان کل برای ایجاد زیرساختهای گردشگری در روستاها از سال گذشته در نظر گرفته شده و البته بخش خصوصی در حوزه اقامتگاهها در استان اصفهان صاحب نام است و برای حدود ۷۰ اقامتگاه تاکنون مجوز بهره برداری صادر شده و انشاالله تا اواخر تابستان به حدود ۱۴۰ عدد میرسد. یک سری طرحهای ضربتی نیز از طرف سازمان در جهت توسعه گردشگری روستایی و صنایع دستی اجرا شده که از نظر اشتغال زایی شاهد اتفاقهای خوبی بودهایم؛ همچنین درصدد هستیم که هم از نظر ریالی و هم از نظر تعدد تسهیلات بیشتری را در نظر بگیریم.
در خصوص طرح ضربتی باید بگویم که سازمان بر آن است به کمک بخشداریها و دهداریها شرکتهای تعاونی گردشگری در روستاهای هدف گردشگری تشکیل شود تا مشارکت جوامع محلی هر چه بیشتر به کمک ما بیاید. متاسفانه در روستاها در بحث گردشگری گاهی سرمایه گذار فقط به فکر سود خودش است و جوامع محلی را به عنوان ذینفع در نظر نمیگیرد و همین امر باعث میشود طرح به خوبی پیش نرود و با شکست مواجه شود.
بحث چالش برانگیزی که همیشه بین مالکین اقامتگاهها و سازمان میراث وجود دارد این است که تعداد مجوزها را محدود کنند. نظر شما درباره اعطای مجوز اقامتگاههای بوم گردی برای متقاضیان جدید در منطقه خودتان و دیگر مناطق چیست؟
خلیلی: این موضوع بستگی به موقعیت و شرایط روستا دارد. باید موقعیت استراتژیک گردشگری روستا را در نظر گرفت؛ بهعنوانمثال، خود کوهپایه چندان جاذبه خاصی ندارد و توریست حداکثر یک شب در آنجا اقامت میکند؛ ولی میتواند با طی ۵۰ کیلومتر به ورزنه برسد و دو شب و سه روز از جاذبههای متنوع در قالب تور دیدن کند. از این رو به نظر من نیاز به وجود اقامتگاههای بیشتر در ورزنه احساس میشود. متاسفانه هنوز نتوانستهایم اسم ورزنه را در لونلی پلنت بیاوریم؛ حتی گردشگران زیادی خواستند به ما در این باره کمک کنند، ولی هنوز موفق نشدهایم و اگر این اتفاق بیفتد دیگر نمیتوانیم با این شرایط میزبان حجم انبوه گردشگران در ورزنه باشیم.
قادری: اگر قرار باشد پایداری در گردشگری را درنظر بگیریم در روستایی کویری مثل مصر یک سری مشکلات مثل کم آبی داریم و بر همین اساس فکر میکنم صدور مجوز برای فعالیت اقامتگاه جدیدی در مصر کار خوبی نباشد. من یک غریبه هستم که به مصر رفتهام و سرمایه زیادی را به روستا بردهام و واقعاً نگران محیطزیست روستا هستم؛ ولی متاسفانه خود اهالی خیلی به این مسئله توجه نمیکنند. بارها خواستم آنان را با هم متحد کنم تا بتوانیم در جهت حفظ منابع طبیعی در روستا گام برداریم و بتوانیم حتی گردشگری کشاورزی در آن منطقه ایجاد کنیم، ولی استقبالی نکردند. الان مصر تبدیل به منطقهای شده که وقتی گردشگران خارجی به آنجا میآیند می گویند اینجا اصلاً حس روستا به ما دست نمیدهد و حس میکنیم وارد یک دهکده توریستی شدهایم. الان طوری شده که تمام خانههای روستا به اقامتگاه سنتی تبدیل میشوند؛ در صورتی که گردشگران دقیقاً به خاطر حس تجربه اقامت در یک خانه روستایی و دیدن مردم و سبک زندگی روستایی به مصر و امثال آن سفر میکنند. سال ۹۰ وقتی برای اولین بار به منطقه رفتم خیلی از جاها مثل پیست سافاری مصر کاملاً بکر بود؛ به طوری که حتی هر کسی نمیتوانست به راحتی به آنجا برود؛ اما الان طوری شده که به راحتی با خودروی پراید به آنجا میروند.
آقای آل داوود با توجه به تجربیات فراوانی که از تعامل با مردم محلی و گردشگران داشتید در توسعه گردشگری روستایی نه تنها در منطقه خودتان بلکه در دیگر مناطق نیز باید گوش به زنگ چه چیزهایی باشیم و حواسمان به چه معضلاتی باید باشد؟
جای شکرش باقیست که حداقل برای بعد از این برنامهریزی میکنیم؛ چون جایی مثل مصر دیگر نمیتواند روستا شود و به خاطر شلوغی و ازدحام کم کم جذابیتش برای گردشگران خارجی را ازدست میدهد. مصر بدون هیچ برنامهریزی و نیاز سنجی تبدیل به یک روستای مقصد گردشگری شد و الان این وضعش است. بارها گفتهام که جاذبه روستایی از نظر گردشگران خارجی همان خانهها و سبک زندگی ساده روستاییان است. از طرفی روی منابع روستایی مثل آب هم هیچ برنامهریزی نشده است. تمام منابع آبی روستای مصر صرف گردشگری میشود. تصور کنید روستایی با ۱۵۰ نفر جمعیت به یک باره آخر هفته ۲۰۰۰ نفر جمعیت داشته باشد که همه آنان هر روز میخواهند بعد از تفریح در ریگها دوش بگیرند؛ در نتیجه باعث شده کشاورزی در روستا به سمت تعطیلشدن پیش برود.
ای کاش از اول قانون میگذاشتند که هر کسی فقط میتواند در اتاقهای خانه خودش از گردشگران پذیرایی کند. مطمئناً اینطوری صاحبخانه هم هر کسی را در خانهاش راه نمیداد و همه چیز خیلی تحت کنترل تر پیش میرفت؛ اما الان مصر پاتوق گردشگران داخلی شده که موج موج به آنجا میآیند و متاسفانه رفتار مسئولانه هم ندارند.
پس شما معتقدید که قوانین باید بازنگری و اصلاح شوند؟
آل داوود: بله. صد درصد. باید به آنانی که موفقتر بودهاند امکان توسعه داد. گردشگری روستایی فقط اقامتگاه نیست و از دهها راه مختلف میتوان در روستاها درآمد کسب کرد؛ البته ناگفته نماند که قوانین باید یا برای همه باشد یا برای هیچ کس نباشد.
هارونی: دقیقاً. همینطور که گردشگران به مکانی برای اقامت نیاز دارند به میوه فروشی و نانوایی و قصابی هم نیاز دارند.
آل داوود: آفت دیگر برای مناطقی از این قبیل تسهیلات ۱۰۰ میلیونی بود که منی که پدربزرگ بومگردی هستم بعد از دو سال نتوانستهام آن را بگیرم؛ اما راننده اتوبوس آنجا آن وام را گرفت و اقامتگاه زد؛ درصورتی که بهنظر من باید به آن راننده فقط برای خرید یک اتوبوس جدید یا تجهیز همان اتوبوس قدیمیاش وام داده میشد. اگر اتوبوس نباشد گردشگر چطور میتواند به روستای ما سفر کند؟!
مکاری: بر اساس تجربهام در خور فکر میکنم بهتر است در برخی روستاها برای درستعملکردن جوامع محلی، دستور و الزام قانونی باشد.
حال اگر بخواهیم از زاویهای دیگر به موضوع بپردازیم راهنمایان گردشگری که به نوعی رابط بین جوامع محلی و گردشگران هستند چطور میتوانند در فرهنگسازی جهت به حداقل رساندن آسیبهای فرهنگی و زیست محیطی تأثیر گذار باشند؟
دانش: ابتدا باید ببینیم روستاگردی یعنی چه؟ در روستاگردی به معنای واقعی گردشگر با مردم محلی و چند روزی را به سبک آنان زندگی میکند و در آخر هم به خاطر اقامتش هزینهای را پرداخت میکند. این دقیقاً الگوییست که باید به دنبالش باشیم. عقیده من بیشتر بر تقویت روستاگردی برای گردشگران داخلیست تا خارجی؛ به دلیل اینکه ممکن است گردشگران خارجی به راحتی با شنیدن کلامی نابخردانه از منظر سیاسی مقصد خود را تغییر داده و به ایران سفر نکنند؛ اما هممیهنان عزیزمان شناخت کامل و جامعی از شرایط کشور دارند. و اما درباره گردشگران داخلیمان مسئله این است که انگار سفر میکنند؛ ولی در واقع سفر نمیکنند. بزرگترین اشتباهی که فکر میکنم با آن روبه رو هستیم نداشتن درک درست از تعریفهاست. یک گردشگر وقتی تصمیم به روستاگردی میگیرد دیگر نباید انتظار داشته باشد سرویسهای بهداشتی در روستا با کیفیت عالی باشند و… .
به عقیده بنده صنعت گردشگری برخلاف چیزی که همه فکر میکنند یک صنعت خدماتی نیست؛ بلکه صنعت خاطرهفروشی است. ممکن است گردشگر با حداقل امکانات، سفرش را به پایان رسانده باشد؛ اما خاطرات ناب و دل انگیزی در طول سفر برایش رقم خورده باشد و باعث بشود حداکثر رضایت را از سفرش داشته باشد. ۵۰ درصد مشکلات با آموزش راهنمایان برطرف میشود؛ چون ۵۰ درصد اجرای یک تور بر عهده راهنماست و ۵۰ درصد دیگر خواسته خود مسافرین. اول باید روی مدیران و برنامهریزان تور فرهنگسازی شود و بعد مناطق پذیرنده تور. باید در ارائه خدمات استانداردهای اجباری تعریف، اما مشابه سازی را حذف کرد؛ به این معنی که هر روستایی برای خودش جاذبهای منحصربه فرد باشد.
آیا سازمان برنامهای برای آموزش و توانمندسازی جوامع محلی در نظر دارد؟
هارونی: از اسفند ۹۴ این دورهها شروع شد؛ اما متاسفانه هنوز سرفصلهایی برای اقامتگاههای بومگردی از جانب اداره آموزش تهران ارائه نشده است؛ البته در این مسیر از بخش خصوصی کمک گرفتهایم و درحال تدوین سرفصلهای آموزشی و ارائه آن به سازمان کل هستیم. منتظر تشکیل انجمن صنفی اقامتگاههای بومگردی هم هستیم تا انشاالله تمامی کارهای مربوط به آن توسط خود انجمن پیگیری شود.
آل داوود: باید شرایط ورود به این حوزه به قدری سخت باشد که هر کسی بدون هیچ علم و آگاهی رو به گرفتن مجوز اقامتگاه بومگردی نیاورد. باید فقط به افرادی که درست کار میکنند اجازه توسعه فعالیت داده شود. اگر از ابتدا شخصی در هر روستا تعیین میشد که به عنوان ترمینال گردشگران را وارد و بین اقامتگاهها توزیع میکرد، همه چیز مدیریت شده پیش میرفت. الان شغل اول روستاییان شده احداث اقامتگاه و کشاورزی و دامداری شغل فرعیشان شده است؛ در صورتی که باید کاملاً برعکس باشد؛ البته هستند افراد خلاقی که با کارهایی همچون زنبیلبافی، رب انارگیری و سفالگری توانستهاند از قبل ورود گردشگران برای خود درآمد ایجاد کنند.
قادری: روستاییان عزیز ما علم مرتبط با گردشگری ندارند و متاسفانه حتی علاقهای به یادگیری آن هم ندارند. مثال عینی آن دورههای کارآفرینی گردشگری روستاییست که دوست خوبم خانم مکاری آنها را برگزار کردند و از روستای مصر هیچ کس به جز من در آن کلاسها حضور پیدا نکرد و همه حتی این دورهها را مسخره میکردند. این مسئله واقعاً برای آن منطقه نگرانکننده است. جالب اینجاست که توریستهای خارجی خیلی بهتر از داخلیها منطقه را درک میکنند و در پی آن مسئولانه رفتار میکنند.
هارونی: متاسفانه روستاییان ما فکر میکنند گردشگری روستایی فقط محدود به اقامت و پذیرایی است و هیچ یک از آنان کوچکترین توجهی به پایداری زیستمحیطی گردشگری در روستا نمیکند. باید ظرفیت قابل تحمل هر منطقه را در نظر داشت و بر اساس آن گردشگری را در آن منطقه توسعه داد. متاسفانه ما هنوز خودمان هم به عنوان یک سازمان دولتی به این نتیجه نرسیدهایم که آیا صدور مجوزها را متوقف کنیم یا نه. اگر میشد در قالب یک شرکت تعاونی یا یک کمپ بزرگ همه سرمایه گذاران یکی میشدند و فعالیت میکردند همه به نسبت سهمشان بهره مند میشدند و مسائل به راحتی کنترل و مدیریت میشد.
قادری: اگر سازمان هر چند ماه یکبار دورههایی برگزار کند و تمدید اعتبار مجوز اقامتگاههای بوم گردی فعالین را منوط به شرکت در آن دورهها بکند بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
هارونی: گذاشتن دورههای آموزشی و توانمندسازی جوامع محلی و همچنین رتبه بندی اقامتگاهها به طور جدی و با حساسیت بیشتر جزو برنامههای آتی سازمان میراث است. ابزارهای بسیاری داریم تا درجه یک اقامتگاه را پایین بیاوریم یا حتی به کلی آن را از اعتبار ساقط کنیم؛ اما قبل از آن در دستور کارمان است که میزان جاذبههای هر منطقه و همچنین ظرفیت قابل تحمل آن مکان را بسنجیم و بعد بر اساس آن راجع به مجوزها تصمیم بگیریم؛ همچنین لازم به ذکر است که در دستور کارمان توجه بیشتر به جنوب و غرب استان را قرار دادهایم. طرح دولت این است که در هر روستایی که حداقل یک جاذبه تاریخی فرهنگی یا طبیعی دارد یک اقامتگاه بومگردی هم وجود داشته باشد. الان در غرب استان با این همه ظرفیت اقامتگاههای بومگردی انگشت شمارند.
مکاری: یک دوره آموزشی یکماهه کارآفرینی گردشگری در منطقه خورو بیابانک برای مردم محلی برگزار کردم و انتظار مشارکت بیشتری از جانب مردم محلی داشتم. متاسفانه سیستم مدیریتی سازمان میراث درگیر چارچوبهای خشک شده و خلاقیتی برای کشوری که به سمت گردشگری پیش میرود، ندارد؛ بهخصوص در مدیریت شهرستانهای هدف گردشگری، شاید نیاز باشد مدیران مناطق بیشتر توجیه شوند. تیمهایی که باید با استفاده از کارآفرینان برتر محلی شکل بگیرند و هر ماه عملکرد مردم محلی رصد و پایش شود و تذکراتی بر اساس آنها داده شود، وجود ندارد. خیلی خوب میشود اگر هر ماه جلسهای با مدیران و کارآفرینان روستاهای هدف گردشگری در همان روستاها گذاشته شود و در این جلسات از دهیاران تا دانشآموختگان گردشگری همگی حضور داشته باشند و برنامههای راهبردی مثلاً برای شش ماه آینده در آن روستا ریخته شود. از مالکین اقامتگاهها بخواهیم چطور عمل کنند و اگر نکردند با آنان چطور برخوردکنیم یا چه چیزهایی را از آنان خلع کنیم. آقای آل داوود به موضوع خوبی اشاره کردند: فقط به آنانی که درست عمل کردهاند اجازه توسعه فعالیت بدهیم. باید نیازهای هر روستای گردشگری تعریف، مشخص و اعلام شود که اولویت مجوزدهی ما بر اساس نیازهای جدید روستاست؛ همچنین تسهیلات را فقط به افرادی تعلق میدهیم که در حوزه نیازهای جدید روستا بخواهند فعالیت کنند. از طرفی به دلیل گستردگی فعالیت سازمان میراث انتظار سختی هست که بتواند تمامی پایشها را به تنهایی انجام دهد و شاید بهتر باشد مسئله پایش را همان تیمهایی که ماهی یکبار تشکیل جلسه میدهند، دنبال کنند. این طور میشود که مردم متوجه میشوند پول درآوردن از راه گردشگری دیگر به آسانی گذشته نیست و نیاز است علم و آگاهی و تواناییشان را در این حوزه بالا ببرند و به سمت گردشگری پایدار پیش بروند.
کلام پایانی …
آل داوود: باید بر اساس عرضه و تقاضا پیش برویم و رقابت سالم بین اقامتگاهها ایجاد کنیم. قانون دشمن ندارد؛ لذا باید قانونی سفت و محکم، ظرفیتسنجی و برنامه و چشماندازی در توسعه گردشگری روستایی وجود داشته باشد. باید اقامتگاهها آمار بدهند. وجود سایتی شبیه تریپ ادوازیر برای ایران بسیار ضروری است که مسافر چه ایرانی و چه خارجی بتواند درباره اقامتش نظر و رتبه بدهد.
مکاری: ابلاغ قانونها به نمایندگی شهرستانها باید جدیتر صورت گیرد و اجرا شود. تیمهای پایش باید در روستاها تشکیل شوند و موظف باشند هر ماه گزارش جلساتشان را به سازمان ارائه کنند و سازمان بر اساس آن گزارشها اقدام کند. حتماً به متقاضیان مجوز در هر زمینهای از روستا قبل از مجوزدهی آموزش همهجانبه داده شود و این کلاسها حتماً هزینه بر باشند تا هر فردی با داشتن یک خانهای که دیگر نمیداند آن را چهکار کند نیاید و درخواست صدور مجوز اقامتگاه
بکند.
دانش: درباره مقاصد سفر، به جای اینکه جزیرهای عمل بکنیم و یک جای خاص فقط مطرح باشد بیاییم مسیرهای سفر طراحی کنیم و به اصطلاح مارکوپولویی برنامه بریزیم. این برنامهریزی به دلیل تنوعی که ایجاد میکند بسیار جواب میدهد و به تمرکززدایی نیز کمک میکند.
خلیلی: اگر سرمایهگذار فقط دید اقتصادی داشته باشد، بهقطع شکست میخورد؛ لذا باید با عشق کار کند. باید به این کار به عنوان یک شغل دوم نگاه کند: نه منبع درآمد اصلی.
قادری: سازمان منابع طبیعی، محیطزیست و گردشگری اگربا هم مشارکت و برنامه ریزی کنند میتوان امید داشت که گامهای مثبتی در جهت توسعه پایدار گردشگری برداشته شود.
بهاره بستام رخ
عکس: محمدشریف