اقتصاد تجربه و گردشگری
کلانشهرها که امروزه شهرهای مسلط نامیده میشوند نقش عمدهای در اقتصاد ملی بهعنوان موتورهای قدرتمند رشد اقتصادی بازی میکنند و برای تثبیت و ارتقای نقش خود در اقتصاد جهانی، در تلاش مداوم جهت ایجاد الگوهای جدید اقتصادی هستند؛ ازاینرو توسعه شهری مقولهای محدود به توسعه کالبدی از جنبههای فنی و عمرانی و زیرساختهای شهری نبوده و فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز شامل میشود.
امروزه شهرهای بزرگ جهان جذابترین ویترینهای توسعهیافتگی خود را با صنایع فرهنگی به نمایش میگذارند تا جایگاه خود را در استراتژیها و چشمانداز توسعه شهری در قلمروی فعالیتهای فرهنگی و عرضه محصولات هنری تعریف کنند؛ تا آنجا که بسیاری از این شهرها، توسعه فرهنگی را با توجه به آثار بیرونی آن در اقتصاد شهری پویاترین بخش اقتصادی در شهر قلمداد کرده و استراتژیهای توسعه شهری آنان تحتتأثیر این دیدگاه قرارگرفته است. ایده مسلط آن است که شهرهای مطلوب برای اقتصاد جهانی، شهرهایی هستند که دانش، خلاقیت و نوآوری در آنها نیروهای محرک رشد و شکوفایی اقتصادی هستند و چشمانداز جذابی برای عموم مردم دارند؛ ازاینرو، اقتصاد تجربه را پیشنهاد دادهاند.
اقتصاد تجربه، بهعنوان یک سیاست پویا و فرایندمحور در مقابل سیاستهای اقتصادی متعارف و سنتی تلقی میشود. در این راستا، مقوله فرهنگ و جاذبههای فرهنگی بهعنوان سیاستگذاری و برنامهریزی در تعیین استراتژیهای اقتصاد تجربه جایگاهی کلیدی یافتهاند.
در اقتصاد تجربهمحور بهجای تأکید بر سیاستگذاریهای عمودی و از بالا به پایین، اقتصاد دانشبنیان که مبتنی بر رقابتپذیری فرهنگی گسترده و فعال است محور سیاستگذاری اقتصادی شهرها قرار میگیرد و با ایجاد تجارب منحصربهفرد ارضای روانی افراد را مدنظر قرار میدهد. اقتصاد تجربه در شهرها میتواند بهعنوان منبع جدید ارزشآفرینی اقتصادی از طریق برندسازی و شخصیسازی کالا و خدمات شهری ایفای نقش کند. این فرایند از طریق درگیرکردن حواس پنجگانه و سپس تولید معنا صورت میپذیرد که در این رابطه استفاده از فضاهای چندحسی در ترویج خدمات و محصولات بسیار پرکاربرد است.
مطالعه سیر تحول توسعه اقتصادی نشان میدهد گرچه دنیای اقتصاد بر پایه ارائه کالا و خدمات شکلگرفته است، اما در سالهای اخیر اقتصاد تجربه از طریق درگیرکردن احساسات مصرفکنندگان افقهای جدیدی را به روی اقتصاد جهانی گشوده که در آن شخصیسازی و سفارشیسازی محصول برای مصرفکنندگان راهکار اصلی آن است؛ بدین واسطه برندسازی شهرها یکی از نتایج محتمل اقتصاد تجربه است.
در دهه اخیر بیشتر کشورهای اروپایی به اقتصاد تجربه اهمیتی فراتر از دیگر بخشهای اقتصاد شهری دادهاند؛ زیرا اهمیت این بخش را محدود به ارزش اقتصادی بخش فرهنگ و هنر نکرده و آثار بیرونی آن را در رونقبخشیدن به اقتصاد شهری، دارای اهمیتی مضاعف میدانند. این نوع دیدگاهها و سیاستها در اروپا و کشورهای اسکاندیناوی، در مقام مشخصههای بارز دوران پساصنعتی، خود را بازنمایانده و بهطور وسیعی ادبیات نظری خود را در قالب عباراتی مانند «رنسانس شهری» و «شهرهای خلاق» بهوجود آوردهاند؛ درصورتیکه شهرهای ایران مانند اصفهان، بهرغم فرهنگ غنی و باسابقه، جایگاهی در کسب اقتصاد فرهنگی دنیا ندارند و هنوز این باور وجود دارد که مهمترین معیار جذابیت شهرها تنها قابلیت جذب سرمایه و بنگاههای اقتصادی است. صنعت گردشگری در ایجاد زمینههای جدید جهت بهرهبرداری از اقتصاد تجربه نقش بسزایی خواهد داشت و توجه به این صنعت در شهرهای توریستپذیر ایران همچون اصفهان باید در حوزه اقتصاد تجربه بیش از پیش هدفگذاری شود.
سحر موحدی – سرپرست گروه گردشگری جهاددانشگاهی واحد اصفهان