صاحب خانه فهیم، میزبان میهمان بافرهنگ میشود
میزگرد مجله گردشگری سپاهان
خوشبختانه با لغو تحریمها گردشگری در ایران نسبت به سنوات قبل رونق خوبی پیدا کرده و گردشگران بیشتری به ایران عزیزمان وارد شدهاند؛ اما متأسفانه در این میان تمام توجهها به سمت ایجاد زیرساختهای فیزیکی بیشتر، از قبیل هتل و رستوران است و مسئولین کمتر توجهی به مقوله فرهنگ گردشگری و ارتقاء فرهنگ گردشگر پذیری در مردم جامعه داشتهاند و بهنوعی این مهم مغفول مانده؛ درصورتیکه این دو باید کاملاً موازی باهم پیش بروند و همانقدر که اقامت در یک هتل خوب در یاد گردشگر باقی میماند برخورد جامعه میزبان هم ممکن است سالها در ذهن او نقش بندد و گاهی حتی در رضایت گردشگر از سفرش به مقصدش بسیار اثرگذارتر باشد. به مجموعۀ اعتقادات، باورها، ارزشها، اخلاقیات و قوانین اجتماعی افراد یک جامعه فرهنگ میگویند و وقتی گردشگری به سرزمینی وارد میشود با هرکدام اینها که برخورد میکند درواقع با جزئی از فرهنگ جامعه میزبان آشنا میشود و خوب یا بد آن را بهکل جامعه تعمیم میدهد؛ لذا بر آن شدیم تا در میزگردی با حضور آقایان دکتر حسین یقینی استاد بازنشسته تاریخ دانشگاه اصفهان، نویسنده، پژوهشگر، معمار، نقاش و عضو انجمن دوستداران میراث فرهنگی و حفاظت از آثار تاریخی، علی قهرایی کارشناس ارشد علوم سیاسی، نماینده سازمانهای مردمنهاد استان و مدیرعامل بنیاد تاریخ، فرهنگ و تمدن آریا و خانمها شادی فروغی عضو هیئتعلمی گروه مدیریت جهانگردی دانشگاه شیخ بهایی و مرضیه فرزانه کارشناس ارشد جهانگردی و راهنمای تور حول این مهم به بحث و گفتوگو بپردازیم.
در ابتدا بهتر است به این مسئله بپردازیم که به نظر شما بد فرهنگی موجود در تعامل با گردشگران در کشور ما از کجا ناشی میشود؟ آیا وظیفه فرهنگسازی در جامعه فقط با دولت است یا بخش خصوصی و مردم بطن جامعه هم میتوانند تأثیرگذار باشند؟
قهرایی: دولت در حوزه گردشگری دودسته وظیفه دارد: یک دسته وظایف سختافزاری و یک دسته وظایف نرمافزاری. سختافزاری که همان احداث هتل، رستوران سازی و زیبایی معابر است که در اصفهان در حال پیشرفت است؛ اما در مقوله نرمافزاری که همان کنش میان میزبان و گردشگر است دولت میتوانسته و میتواند کارهای بسیار بیشتری انجام دهد. دلایل متفاوتی پشت این کار است و شاید مهمترین آن این باشد که متولیان فرهنگ در کشور ما متعدد هستند. ارشاد، آموزشوپرورش، شورای عالی انقلاب، حوزه، سازمان تبلیغات و… در حوزه فرهنگ صاحباختیار هستند که در بیشتر مواقع همسوی هم نیستند. از طرفی خیلی از اینها از دسترس دولت هم خارج هستند و دولت نمیتواند آنها را مدیریت کند. به اعتقاد من از ریزترین مشکلات چه در زندگی شخصی تا بزرگترین مشکلات در زندگی اجتماعی تقصیر دولت است؛ چون بهخصوص در ایران دولت حوزه کاری گستردهای دارد و فعال مایشاء است. بودجه دارد، قانون میگذارد، تغییر قضایی میکند، عمل میکند و… . وقتی اینقدر توانایی دارد پس انتظار از آنهم باید بالا باشد. در پاسخ به قسمت دوم پرسشتان که آیا بخش خصوصی یا مردم بطن جامعه نیز میتوانند در فرهنگسازی تأثیرگذار باشند یا خیر نیز باید بگویم مردم هم میتوانند کاری بکنند و مؤثر باشند؛ اما اگر دولت بگذارد، یعنی درنهایت همهچیز به دولت برمیگردد و تا وقتی دولت نخواهد، مردم حتی اگر حضور هم پیدا کنند حضورشان فرمایشی خواهد بود. فرض را بر این میگیریم که دولت اجازه داد و جامعه مدنی در این زمینه فعال شد، حال چه کنیم؟ سه رکن را باید رعایت کرد تا بافرهنگ جهانی آشتیکنیم و سطح فرهنگمان را بالا ببریم، یعنی برگردیم به چیزی که سابق بر این وجود داشت. این سه رکن عبارتاند از: ۱٫ تنوع فرهنگی را قبول کنیم: در ابتدا به این معنی که قبول کنیم فرهنگهای متفاوتی نسبت به فرهنگ ما وجود دارند و اگر من فرهنگی را دوست دارم ممکن است دیگری سبک فرهنگی دیگری را دوست داشته باشد که درعینحال هر دو محترماند. ۲٫ اعتقاد به گفتمان میان فرهنگی: به این معنی که فرهنگهای متفاوت قابل گفتوگو هستند و میتوانند باهم همکاری و تعامل نیز داشته باشند. این تصور که فرهنگ ما برتر است و دیگر فرهنگها دون فرهنگ ما هستند، غلط است. ۳٫ رواداری تعاملی به معنی پذیرش بدون اماواگر است؛ به این معنی که به همان اندازه که من حق دارم به فرهنگم نظری داشته باشم دیگری با فرهنگ متفاوتی از من نیز درست به همان میزان حق دارد. رواداری با تحملپذیری فرق دارد. در تحملپذیری تااندازهای فرد از ناچاری مسئله را میپذیرد. باید به این سه رکن برسیم تا بتوانیم در گردشگری بینالمللی حرفهایی برای گفتن داشته باشیم.
فروغی: متأسفانه ما در بسیاری از زمینههای فرهنگی دچار معضل هستیم. گردشگر وقتی به کشوری وارد میشود از یک میزبان خوب انتظار ارائه خدمات خوب دارد. این ابتداییترین درخواست اوست و ما نباید ارائه این خدمات را جدا از بحث فرهنگ در نظر بگیریم. ما ایرانیها وقتی یک مهمان به خانهمان میآید تمام تلاشمان را میکنیم که با روی خوش و بهترین وسایل از او پذیرایی کنیم؛ پس خیلی سخت نیست اگر این خصلتمان را به جامعهای بزرگتر یعنی جامعه گردشگران هم تعمیم دهیم؛ اما اگر بخواهیم بیشتر به بطن جامعه توجه کنیم و رفتار عمومی مردم را درنظر بگیریم متأسفانه باید گفت که ما حتی در برخورد با یکدیگر هم دچار تنش هستیم؛ چه برسد به اینکه بخواهیم با توریستها درست برخورد کنیم و باز باعث ناراحتی بیشتر این است که گردشگر خارجی وقتی یک برخورد بد بین دو ایرانی را میبیند آن خصلت را به شکل ناخودآگاه بهکل مردم ایران تعمیم میدهد.
فرزانه: به عقیده من در این مقوله باید فرهنگ را به دودسته تقسیم کنیم: یکی فرهنگی که نسل به نسل به ما رسیده و باعث شده بهعنوان یک ایرانی شناخته شویم و فرهنگمان وجه تمایز ما با دیگر کشورها باشد و دیگری فرهنگی که توسط دولت فرهنگسازی شده و بروزش را در جامعه میبینیم. ذات گردشگری بر اساس تفاوتهاست. درست است که سالهای اخیر دنیا بهسوی جهانیشدن پیش رفته ولی در مقوله گردشگری دقیقاً باید خلاف این مسئله عمل کرد. نباید سعی کنیم فرهنگ جهانی داشته باشیم و اتفاقاً برعکس باید این وجه تمایزی که ما را ایرانی کرده، حفظ کنیم و نگذاریم در یک مجموعه بزرگتر حل شود؛ چون اگر روزی چنین اتفاقی بیفتد دیگر هیچ گردشگری از آن سر دنیا، زمان و درآمدش را هزینه نمیکند که به ایران بیاید یا سفر نمیکند یا به کشور نزدیکتری میرود؛ پس این تفاوت یک جاذبه است و اتفاقاً گردشگری باعث میشود آن ویژگیهایی که رو به اضمحلال است دوباره پررنگ و نگاه داشته و حتی موجب کسب درآمد شود.
یقینی: درست است. بعضیها چرا بهجای اینکه میگویند توریسم مخرب فرهنگ ماست سعی نمیکنند فرهنگشان را سفت نگهدارند که بهجای اینکه تأثیر بگیرند تأثیرگذار باشند؟ لذا حتی اگر فرهنگمان هم آسیب ببیند مشکل از خودمان است.
فروغی: یکی از موضوعاتی که باید دولت و مسئولین به آن توجه کنند آگاهی بخشی به مردم جامعه در راستای برطرف کردن دیدهای منفی نسبت به گردشگران است. متأسفانه برخی از افراد این تصور را دارند که گردشگران انسانهای ناآگاه و بیتفاوتی نسبت به فرهنگ جامعه هستند؛ درصورتیکه همه ما بارها دیدهایم که بیشتر گردشگران حتی از خود ما هم به فرهنگمان بیشتر احترام میگذارند و به قوانین جاری کشورمان پایبندند. گردشگر عامل تخریب فرهنگ ما نیست و مسئولان باید تلاش کنند این دید منفی را که نسبت به حضور گردشگران در میان برخی افراد جامعه وجود دارد از بین ببرند؛ البته مردم همهجا برخورد یکسانی ندارند و بسیار دیدهشده که مردم روستاهای کوچک با آغوش باز میزبان گردشگران هستند.
یقینی: متأسفانه معضلات اجتماعی در برخورد با گردشگران بسیار هستند که باید به تصویر کشیده شوند و در راستای رفع آنها تعلیم داده شود. یکی از جاهایی که بهشدت میتواند تأثیرگذار باشد صداوسیماست. چرا وقتی یک مصلح جامعه میخواهد صحبتی داشته باشد اینقدر سختگیری میکنیم که فلان مقدار هزینه دارد و زمان کافی نیست و… . البته به عقیده من خانه از پایبست ویران است. بارها شده که از رادیو شنونده برنامهای بودم که اطلاعات گردشگری اشتباه را منتقل میکرد.
فرزانه: من با اینکه بگوییم خانه از پایبست ویران است، مخالفم؛ چون همین طرز تفکر باعث میشود بگوییم خب همهچیز خراب است و نمیتوانیم کاری بکنیم و این روند ادامه مییابد. نباید بیتفاوت و ناامید بود. باید مرتب مشکلات را انعکاس داد و خسته نشد
آیا شهرداری و میراث این بهاصطلاح متولیان گردشگری تابهحال اقداماتی در این راستا انجام دادهاند؟
فرزانه: شهرداری یکی از متولیانی است که در حوزه گردشگری فعالیتهایی انجام داده؛ اما متأسفانه در رابطه با برخورد با گردشگران تابهحال چیزی دیده نشده؛ درصورتیکه ابزار کافی برای این کار را دارد؛ حتی اگر لازم باشد در ابتدا با اعمال قانون وارد شوند و در ادامه آموزش را هم بهطور موازی بهکارگیرند. یک سری کدهای اخلاقی باید تعریف و به کار گرفته شوند.
فروغی: متأسفانه در فصول پیک سفر از بناها و آثار تاریخیمان بیشازحد ظرفیتشان استفاده میکنیم. یکپایه بدی که میراث فرهنگی گذاشته و آن را تغییر هم نمیدهد بلیتهای ارزانقیمت ورودی به جاذبههای تاریخی است. واقعاً مایه خجالت است که قیمت ارزانترین ساندویچ از قیمت ورود من به عالیقاپو بیشتر است. اینطور توجیه میکنند که میخواهیم همه مردم توانایی بازدید داشته باشند! کجای دنیا چنین رویهای دارند؟
باید قیمت بلیتها طوری در نظر گرفته شود که ارزش بنا بیشتر درک شود. حداقل تا زمانی که مردم آموزش ندیدهاند و فرهنگ بازدید از بناها اصلاحنشده باید ورودیها زیاد شوند یا اینکه در مواقع سیزن ورودیها افزایش یابند و بهاصطلاح قیمتها شناور شوند.
فرزانه: به نظر من افزایش قیمت بلیتها نمیتواند راهکار مناسبی باشد؛ چون بارها دیدهام که افرادی با تمکن مالی بالا رفتارهای فرهنگی ناشایستی از خود بروز دادهاند؛ لذا معتقدم آموزش بیشتر از هر چیز دیگری واجب است و اثرگذار. شاید اگر حتی دو دقیقه هم که شده قبل ورود به هر مکان تاریخی یک سری نکات ضروری توسط کارشناسان بازگو شود جلوی خیلی از آسیبها گرفته شود
یقینی: مشکلات موجود در سازمان میراث در دوران مختلف مدیریتی وجود داشته و متغیر بوده است؛ لذا مشکل از جای دیگری است. تمام مسائل به عدم وجود مدیران کارامد برمیگردد. منظور من بهطور مشخص این دوره از سازمان نیست و بهطورکلی میگویم که چرا وقتی کسی از کاری سررشتهای ندارد و علم آن را نیاموخته عهدهدار آن منصب میشود. کاش یاد میگرفتیم که اگر در کاری سررشته کافی نداریم حداقل در آن با متخصصان مربوطه مشورت کنیم. مشورت نکردن مدیران با افراد متخصص و بهکارنگرفتن آنها در بدنه اجرا در تمام حوزهها آفت جدی است که نیاز به فرهنگسازی دارد.
با توجه به اینکه آموزشوپرورش از سنین کودکی تا بزرگسالی تأثیر بسزایی در شکل گرفتن شخصیت علمی و اجتماعی افراد دارد؛ به نظر میرسد بخشی از مشکلات موجود در این بخش نیز ریشه در آموزش ما داشته باشد.
فروغی: بله، درست است. متأسفانه سیستم آموزشی ما مشکلات بسیاری دارد؛ تا جایی که حتی برخی سرفصلها برای دانشجویان جهانگردی نیز بیهوده و ناکارآمد است و درست جای برخی مفاد درسی خالی است؛ حتی گاهی پرسنل هتلها، رستورانها و دیگر مکانهای ارائهدهنده خدمات گردشگری که دورههای آموزشی مرتبط را هم گذراندهاند در برخورد با گردشگران رفتار مناسبی از خود بروز نمیدهند؛ البته در بیشتر مواقع تقصیری هم ندارند؛ چراکه نحوه درست رفتار کردن را آموزش ندیدهاند.
قهرایی: آموزش باید از سنین دبستان، شروع و در کتب درسی بچههای ما گنجانده شود. باید از سنین پایین یک سری اصول در کودکان ما نهادینه شود و با آنها سازگاری پیدا کنند تا در فرایند اجتماعی شدن، آنها را بروز دهند.
یقینی: بحث آموزش بهکلی مشکل دارد. سرفصلهای آموزشی، علم مدرسان، طول دورههای آموزشی و لابیگردی موجود همه و همه آفت آموزش در کشور هستند. مشکل از دبستانهایمان شروع میشود که از همان ابتدا بچهها را در این راستا تربیت نمیکنند.
قهرایی: به نظر من آموزش چه خوب باشد چه بد، تأثیری ندارد. حدیثی داریم از امام علی(ع) که میفرمایند: «الناس علی دین ملوکهم»؛ «مردم بر دین فرمانروایانشان هستند.» وقتی مردم میبینند که شهرداری از زیر چهارباغ تونل مترو را رد میکند و درحین آن آبراههای کاخ جهاننما را خراب میکند و پایههای سیوسهپل تخریب میشود، آنوقت انتظار داریم مردم چطور رفتار کنند؟ دقیقاً مثل این میماند که پدری خودش سیگار بکشد و به پسر هجدهسالهاش بگوید سیگار نکش. وقتی میراث فرهنگی ما حاضر نیست تابلوی شیشهای روی کاشیهای عالیقاپو بگذارد اینچنین میشود که مردم همروی دیوارهای کاخ یادگاری مینویسند.
فرزانه: یادگارینویسی معضلی است که در بیشتر کشورهای جهان وجود دارد و جالب اینکه برخی کشورها در کنار جاذبههای تاریخیشان تابلوهایی مخصوص یادگارنویسی قرار دادهاند تا این نیاز گردشگران از خاطرهنویسی را به شیوه درستش ارضا کنند. هر فرهنگی اگر بخواهد تغییر کند و اصلاح شود باید مسیری را طی کند و مسلماً نمیتوان انتظار داشت در ابتدای مسیر به نتیجهای که در آخر مسیر مورد انتظار است دستیافت؛ لذا باید صبور بود. از راننده گرفته تا پذیرشگر هتل همه به اینکه سریعاً تحت آموزش قرار بگیرند نیاز دارند. یک راننده تا وقتی پشت فرمان خودرواش نشسته متوجه خیلی چیزها نیست؛ ولی اگر بهعنوان یک عابر پیاده بخواهد از خیابان عبور کند متوجه میشود که چقدر فرهنگ رانندگی در کشور ما مشکل دارد. بارها شاهد آن بودهام که گردشگران از فرهنگ رانندگی در ایران اظهار نگرانی کردهاند و امنیت را از این نظر پایین دانستهاند. از طرف دیگر در یکی از سفرهخانههای معروف شهرمان شاهد این بودم که یکی از پرسنل پس از صرف غذا بدون اجازه از گردشگران سفره آنان را با بینزاکتی از جلویشان جمع کرد. این رفتارها نشان از این دارد که حتی خط مقدم ما در برخورد با گردشگران مشکل دارد. گاهی رفتارهایی میبینم که نهتنها در فرهنگ ما ریشهای ندارد، بلکه در هیچ فرهنگی جایی از اعراب ندارد؛ بهعنوانمثال، یک فروشنده صنایعدستی به خانم توریستی بگوید دستت را به من بده تا فلان دستبند را دستت کنم. دست زدن به فرد دیگری با هر کیش و آئینی بدون میل شخصی وی، کاری زننده و تجاوز به حریم شخصیاش محسوب میشود.
یقینی: متأسفانه در این میان یکی از مشکلات همین لیدرهای ما هستند که بهدرستی آموزش ندیدهاند. چند بار با صحنهای برخورد کردهام که بهشدت باعث ناراحتیام شده است. لیدرهایی دیدهام که به گردشگران اطلاعات نادرست ارائه میدهند.
فرزانه: آموزش در کشور ما مشکل جدی دارد و هیچ شکی هم در آن نیست؛ اما اینکه هر جا صحبت از کموکاستیهاست انگشتها بهسمت راهنمایان تور باشد کاملاً غلط است. کسی که در این وضعیت نابهسامانی که هر کسی ساز خودش را میزند بیشتر به وظیفهاش عمل میکند، راهنماست. این موضوع را به خاطر اینکه خودم راهنما هستم، نمیگویم؛ بلکه به این دلیل که از نزدیک شاهد مشکلات هستم، عنوان کردم. راهنما یک حلقه از زنجیره گردشگری است؛ ولی اگر بخواهیم فقط به این یک حلقه توجه داشته باشیم باید بگویم که متأسفانه در سالهای اخیر با رشد کمی راهنمایان گردشگری روبهرو بودهایم که ازنظر کیفی از مطلوبیت پایینی برخوردار هستند و تنها به خاطر اینکه توریست در کشور زیاد شده بدون آمادگی کافی به کار گرفتهشدهاند؛ البته توجه داشته باشیم که اگر راهنمایان ما کم آموزشدیدهاند، رانندگان ما هیچ آموزشی ندیدهاند. باید از طریق رسانههای گروهی به مردم آموزش داد.
در این میان خوب است به حلقههای قبل هم نگاهی داشته باشیم. آموزشگاههای فعال در این زمینه و باز عقبتر، سازمان میراث در حیطه آموزش مسئولیتشان را خوب انجام ندادهاند. الان مشکل راهنما نداریم و راهنمایان گردشگری بسیار یافت میشوند. مشکل کمبود راهنمای حرفهای است. چرا تولید انبوه راهنما میکنیم؟! آمار دقیقی در دست نیست؛ ولی گفته میشود ۷۰۰۰ راهنما داریم. اگر اینها لایق این بودند که کارت راهنمای تور بگیرند قطعاً لیاقت این را نیز دارند که آموزشهای جدیتری دریافت کنند. بیاییم بهجای جذب نیروهای جدید از تجربیات حرفهایها استفاده و سرفصلهای جدید و بهروز را وارد دورههای آموزشی کنیم و روی همین راهنمایانی که موجود هستند سرمایه گذاری کنیم.
فروغی: متأسفانه هنگام تدریس در کلاسهای آمادگی راهنمای تور گاها با مطالبی در کتابها روبهرو میشوم که بهکل اطلاعات اشتباهی ارائه میدهند. آنجاست که کتاب را کنار میگذارم و مطالب درست را ارائه میدهم؛ اما در کمال تأسف به متقاضیان میگویم که برای امتحان باید همان کتاب را مطالعه کنند. این را گفتم که متوجه شویم کار از ریشه مشکل دارد؛ البته من همیشه سر کلاس درسم گفتهام که هر دوره درسی فقط یک سری سر نخ به ما میدهد و اگر بخواهیم واقعاً بهجایی برسیم باید خودمان مطالعات بیشتری داشته باشیم؛ اما خب گاهی یک راهنما به همان مطالبی که به وی آموختهاند اکتفا میکند و اینطور میشود که جناب یقینی راهنمایی را میبینند که اطلاعات غلط ارائه میدهد. برخی کتابها واقعاً ارزش منبعشدن ندارند و بر اساس سود عدهای خاص در آموزشگاهها تدریس میشوند
یک راه خوب برای آموزش اثربخش و مفید این است که روی گردشگرانی که به کشورمان میآیند مطالعه انجام دهیم. مسلماً هر کشوری از یک سری ملیتهای خاص ممکن است گردشگر بیشتری داشته باشد. اگر چنین مطالعهای انجام شود در آموزش به پرسنل فعال در این صنعت و همچنین مردم جامعه تأثیر بسزایی میتواند داشته باشد؛ بهعنوانمثال، اینکه بدانیم گردشگر آلمانی هنگام بازدید از موزه مایل است بهصورت انفرادی و با هد ست از موزه بازدید کند یا گردشگر ایتالیایی برعکس آن دوست دارد ارتباط برقرار کند و بازدیدی گروهی را تجربه کند. در هر کسبوکاری اگر به علایق مشتریانمان آگاهی کافی داشته باشیم میتوانیم در مسیر پیشرفت گام برداریم.
قهرایی: مورد دیگر اینکه باید در تأسیس هتلها و رستورانهایمان استاندارد مشخصی وجود داشته باشد و افراد هم آموزشهای خاص آن کار را ببینند. نکته مهم این است که چون میخواهیم در ارتباط با گردشگر خارجی موفق باشیم (چون اوست که برای کشور ما ارزآوری میکند) باید پرسنلمان در دورههای آموزشی بینالمللی شرکت کنند. نمیشود در ایران دوره ببینیم و بخواهیم با آمریکایی ارتباط داشته باشیم. درجه فرهنگها خیلی متفاوت است.
کارورزان؛ ناجیانی کمتوقع!
فرزانه: تا خاطرم هست سازمان هیچوقت بودجه نداشته و تزریق بودجه همیشه بهصورت قطرهچکانی بوده و در بیشتر مواقع در نیمه مرمت یک بنا هم به پایان رسیده و مجبور بودهاند یک سال صبر کنند تا دوباره بودجه تخصیص پیدا کند و پرداخت شود. هرساله تعداد بسیاری دانشجوی گردشگری وجود دارند که متقاضی کارورزی هستند. چرا آنان را مجبور میکنیم به آژانسها مراجعه کنند و کارهای پیشپاافتادهای همچون ارسال فکس انجام دهند؛ درصورتیکه میتوانند و بسیار هم مایل هستند در ایام پیک سفر در بناهای تاریخی مستقر شوند و در تعامل مستقیم با گردشگر باشند و هر جا که لازم بود در راستای حفاظت از آن بناها کارشناسانه تذکر دهند؟ بنده معتقدم در این زمینه کمبود بودجه بهانهای بیش نیست.
فروغی: پیشنهاد کاملاً بهجایی است. موزه لوور با آنهمه عظمتش در زمانهای شلوغی با کمک همین کارورزها اداره میشود؛ اما باید توجه داشته باشیم که نحوه تذکر دادن بسیار مهم است و نباید بهگونهای باشد که گردشگر حس کند دارند به وی دستور میدهند. دیدهشده که در موارد اینچنینی بیشتر ترغیب به نافرمانی میشوند و اتفاقی که نباید بیفتد، رخ میدهد.
کلام پایانی
یقینی: اینکه فکر کنیم نیاز به گردشگر نداریم بزرگترین اشتباه است. ازنظر اقتصادی سه عامل باید اقتصاد مملکت را بچرخاند: ۱٫ کشاورزی؛ ۲٫ صنعت؛ ۳٫ توریسم. وقتی دیگر آبی در کار نیست چطور میخواهیم کشاورزی کنیم؛ از طرف دیگر وقتی از چین کالاهایی بسیار ارزانتر از کالاهای تولیدی خودمان وارد کشور میشود چطور میخواهیم رقابت کنیم و دوام بیاوریم؟ درنتیجه گردشگری مناسبترین گزینه است. خاک پای توریست برای اقتصاد امروز ما برکت است.
فرزانه: چیزی که بهشدت نیاز به آن احساس میشود یکپارچگی در تعریف و تدوین قوانین و مقررات است: اینکه بدانیم وقتی به فلان جا وارد میشویم قانون این است ولا غیر و استثنایی وجود ندارد. قوانین و مقررات تصویبشده باید توسط رسانههای اجتماعی اطلاعرسانی شوند و در معرض دید عموم قرار گیرند.
فروغی: وقتی راجع به چیزی مرتب صحبت شود توجهها بهسوی آن جلب میشود. فضای مجازی فرصت ویژهای برای مطرح کردن مشکلات در این حوزه است. باید آنقدر گفت و منعکس کرد تا به نتیجه رسید.
قهرایی: اگر بخواهیم برای ورود به سیستم بهینه و مطلوب در گردشگری نام کاربری و کلمه عبوری تعریف کنیم، نام کاربریمان، مشارکت عموم جامعه و کلمه عبورمان، احترام متقابل است.
بهاره بستام رخ
عکس: محمدشریف