زبان مناره ها نیاز به ترجمه دارد
زبان مناره ها نیاز به ترجمه دارد
«منار هها حرف میزنند و زبانشان نیاز به ترجمه دارد. » این دیالوگی است که مهری اذانی، کارشناسی میراث فرهنگی و عضو هیئت علمی دانشگاه نج فآباد بر آن تاکید دارد. کسی که اعتقاد دارد باید زبان معماری این بناهای منحصرب هفرد را ترجمه کرد تا برای نسل آینده بماند. ترجمان منار هها تابلوهایی است که می تواند به چند زبان در کنار این آثار تاریخی نصب شود، موضوعی که به اعتقاد این دلسوز میراث فرهنگی همچنان مغفول مانده است. گفت وگوی زیر با وی پیرامون منار هها خواندنی است.
مصالح به کاررفته در ساخت مناره ها نیز بنا به محل مورد نظر متفاوت است و به همین صورت شکل ظاهری مناره ها نیز در کشورها و تمدن های گوناگون جهان اسلام متفاوت است.هرچند تمام مناره های دنیای اسلام شباهت های زیادی به هم دارند، اما باید اذعان داشت که فن معماری هر کشوری دارای مختصات خاص خود نیز است و همان طور که مناره های مساجد کشورهایی چون سوریه و لبنان و فلسطین هم از لحاظ فن معماری و هم از لحاظ مواد مصالح شبیه یکدیگرند، کاشی کاری ها، مقرنس ها و تذهیب نیز از ویژگی های مناره های مساجد ایران است. ساختمان مناره در آغاز صورت بسیار ساده ای داشت و آن عبارت بود از دیواری بلند و برج مانند که در بالای آن محلی برای مؤذن اختصاص داده شده بود. بعدها اطراف آن دیواری حصارمانند و روی آن سایبانی ایجاد شد و تکامل یافت. بله، درست است. مناره ها به رغم اینکه عناصری لاغر و کم تعادل به نظر می رسند، اما بسیار پردوام هستند . علت این دوام را می توان در محدودیت بام آن و نفوذ کمتر برف و باران دانست. از طرف دیگر شکل مخروطی و استوانه ای آن عاملی مقاوم در برابر زلزله است؛ به صورتی که هنگام وقوع زلزله با جذب نوسانات رفت وبرگشت نیروهای پرشی پایه از طراز کف تا تراز فوقانی خود از میزان نوسانات ناشی از زلزله کم می شود. از نظر ظاهری مناره ها از پایین به بالا دارای یک «ساق » هستند که در فراز آن به یک طوق برمی خوریم که به آن « گلوگاه » مناره می گویند. در بالای گلوگاه قسمتی به شکل چتر قرار دارد که به آن « نعلبکی » می گویند. به بالاترین قسمت مناره هم «تاج » می گویند که اگر بخش «شالوده » به آن اضافه شود می توان مناره را به پنج قسمت تقسیم کرد. کاربرد منار هها در قدیم با توجه به بافت تنگ و پی چدرپی چبودن شهر و کوچ هها از لحاظ امنیتی و سیستم آ برسانی بود. استقرار منار هها محل مساجد را از فواصل دور و نزدیک به مردم نشان م یداد و بعد از ظهور اسلام منار هها جایگاهی برای «موذ نها » شد. بر طبق برخی گزارش ها مسجد حکیم اصفهان که در آغاز مسجد دیلمی بوده، منار های با ارتفاع بیش از صدمتر داشته که بعضی از منابع تخریب آ نرا به مغول و بعضی به تیمور لنگ نسبت می دهند. وجود چنین مناره هایی نشان از اهمیت آن ها به عنوان یک مرکز دیده بانی و علامت دهی هنگام دفاع از شهر در برابر دشمنان نیز بوده است. به هرحال مناره ها برای مباحث دینی به کار می رفته اند، ولی خود نمادی از حکومت اسلامی هم بوده اند. حال چه مناره ها برای پخش اذان و دعوت به نماز استفاده شوند و چه نشوند، از نمادهای پرقدرت اسلامی هستند و به همین دلیل است که همواره از سوی دشمنان مسلمانان مورد هدف قرار می گرفته اند.. بیش از ۲۱ مناره در اصفهان موجود است که هر کدام از این مناره ها دارای خصوصیات منحصربه فرد و از نقطه نظر گردشگران جالب هستند؛ به عنوان مثال، مهم ترین آن ها منارجنبان است که یادآور پیشرفت تکنولوژی ایران در قدیم بوده است یا مناره ساربان که بلندتر۱ ین مناره اصفهان است و در قرن پنجم با ۵۴ متر ارتفاع ساخته شده است یا مناره چهل دختران که ۴۰ متر ارتفاع دارد و باهویت ترین مناره به شمار می رود و از نظر قدمت دومین مناره تاری خداری است که در ایران شناخته شده است. مناره ساربان نیز زیباترین و بلندقامت ترین مناره اصفهان است. این مناره از زیباترین منار ههای عهد سلجوقی است. تزئینات آجری و کاشی کاری معرق به خط کوفی دارد و ارتفاع آن ۵۴ متر است. این مناره در سه طبقه و بدون پایه ساخته شده است. یکی دیگر از مناره های مشهور اصفهان مناره باغ قوشخانه است که از ظری فترین و پرتزئی نترین منار ههای اواخر عهد ایلخانی به شمار می رود. علت این که این مناره به این نام معروف شده این است که در دوره قبل از صفویان و هنگامی که اصفهان مرکزیت داشته و پایتخت بوده است، در این محل باغی بوده که قوش های سلطنتی را در آن نگه داری می کرده اند. مناره خواجه نظام الملک در محله دردشت ازجمله بناهای ماندگار است که در نهایت انسجام و زیبایی ساخته شده است. این مناره به قدری رفیع است که آن را ستون معرفی هرکدام از آن ها ایجاد کرد. مناره های زیادی در اصفهان است که هر کدام ترجمان و زبان معماری خاصی دارند، بناهایی که حرف می زنند و به ما م یگویند: چرا خلق شده ام و وجود دارم و اگر خوب گوش بدهیم زبان این بناها را درک خواهیم کرد. متاسفانه در دوره ای که مدرنیته بر جریان زندگی و ساختار شهرها سایه افکنده است، آن طور که باید به این بناها پرداخته نشده و این درحال یاست که این بناها زبان های دوره های خاصی را بیان می کنند و ما باید برای نس لهای بعدی هم فلسفه وجودی آ نها را زنده کنیم.