آموزش، فرزند صیغهای گردشگری!
در میزگرد مجله گردشگری سپاهان بررسی شد: آموزش، فرزند صیغهای گردشگری!
در سالهای اخیر رشد گردشگران ورودی شتاب بیشتری گرفته است. در محیط بینالملل صنعت گردشگری و در موازنه با مسائلی چون امنیت و ایمنی که این صنعت را بسیار شکننده کرده است، موفقیت نهایی و جهانی آن وابسته به حرفهای گری نیروی کار آن است. در این شرایط لازم است تا از دبیرستانها تا دانشگاهها نسبت به توسعه برنامههای آموزشی اقدام گردد. در صنعت گردشگری و مؤلفههای آن، برای برطرف کردن نیازهای نیروی انسانی باید در سطوح مختلف آموزشهای لازم ارائه شود. در کشورهایی که صنعت گردشگری آنها به سن بلوغ نزدیک میشود نقش منابع انسانی پررنگتر میشود. سالهای متمادی مشاغل گردشگری و هتلداری توسط افراد غیرمتخصص اداره میشد. اما امروزه رشد برنامههای آموزشی و تعلیمی و برآورده نمودن نیازهای شغلی این صنعت ازلحاظ کیفی، در حال تغییر این روند است. با توجه به آغاز سال تحصیلی جدید و نقش حیاتی آموزش در گردشگری بر آن شدیم تا در میزگردی با حضور آقایان حمیدرضا محققیان کارشناس اداره کل میراث فرهنگی صنایعدستی و گردشگری، محسن شفیعی مدیرعامل موسسه آموزشی سفیران آوای زنده رود، علی یوسفی دانشآموخته مدیریت گردشگری و مدرس دانشگاه، رضا حسینی دانشآموخته گردشگری و مدرس دورههای مرتبط با گردشگری در سازمان فنی و حرفهای و خانمها دکتر فریبا یوسفی دانشآموخته مدیریت گردشگری و مدیر گروه جهانگردی در دانشگاه علمی کاربردی نقشجهان و هاجر امین الرعایا دانشآموخته باستانشناسی و مدرس رشته گردشگری در هنرستان حول این مهم به بحث و گفتوگو بپردازیم.
آموزش از دیروز تا امروز
محققیان: بحث آموزش در کشور ما فراز و نشیبهای بسیاری داشته و دارد. بعد از انقلاب تا سال ۷۰ فقط یک دوره آموزشی در سیستم دولتی تحت عنوان راهنمایان گردشگری برگزار شد. از آن سال به بعد بهصورت محدود دورههایی توسط اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشد که خود سازمان فقط مسئولش بود و دانشگاهها و مؤسسات آموزشی هیچ نقشی در برگزاری آن نداشتند. داستان ادامه پیدا کرد تا بهمرورزمان مؤسسات آموزشی ورود پیدا کردند و آموزش فراگیرتر شد. مشاهده روند گذشته نشاندهنده آن است که آموزش بهمرورزمان جایگاه خودش را پیداکرده است.
علی یوسفی: سال ۷۳ که قرار بود دانشگاه علامه در حوزه گردشگری شروع به فعالیت کند با مشکلات بسیاری مواجه بود. گردشگری که از سال ۵۷ تا ۷۳ جایگاهی در آموزش نداشت و بسیاری از مدرسانش دیگر وجود نداشتند دوباره میخواست از صفر شروع به کار کند. بعد از علامه در سال ۸۴ دانشگاه شیخ بهایی شروع به پذیرش دانشجو در حوزه گردشگری کرد و سپس از سال ۸۵ موج افزایش دانشگاههای پیام نوری که رشته مدیریت گردشگری را نیز ارائه میدادند به راه افتاد.
سردرگمی آموزش در ماز توسعه گردشگری
محققیان: اینکه از هیچ به نقطهای رسیدهایم که تقریباً هر دانشگاهی جرات آن را پیداکرده که در مورد گردشگری در مقاطع مختلف دورههای آموزشی برگزار کند از دو جنبه قابلبررسی است: جنبه خوب آن نشاندهنده اهمیت آموزش در گردشگری است اما جنبه بد آن این است که اساتید مدرس، منابع و سرفصلها کاملاً مرتبط و متناسب با نیازهای روز نیستند و از این لحاظ دچار ضعف هستیم.
علی یوسفی: دقیقاً همینطور است. پیام نور سبک و سیاق خودش را دارد و تعداد جلساتش از ۱۶ هفته به ۶ هفته تقلیل پیداکرده است؛ کارآموزی حذفشده است؛ دو سال اول هیچ درس مرتبط با گردشگری آموزش داده نمیشود و تعدادی از دروس تخصصی تغییر و حتی حذفشدهاند. از طرف دیگر استاد نیز در دانشگاه پیام نور نقش آنچنانی ندارد مثلاً نه میتواند سؤال طرح کند نه برگه تصحیح کند و فقط بهنوعی نقش ناظر را بازی میکند. اصطلاحی تحت عنوان میانرشتهای بودن به کمک این قبیل دانشگاهها آمد. اما این میانرشتهای بودن تا یکجایی میتواند کمک کند و از یکزمانی به بعد دیگر نمیشود از تاریخ و جغرافیا گفت وقت آن رسیده که به فارغالتحصیلان این رشته اعتماد کنیم. شاید تا به امروز حدود ۵۰۰ فارغالتحصیل کارشناسی ارشد گردشگری داشته باشیم. در دوره دکتری هم دانشگاه علم و فرهنگ سال گذشته اولین فارغالتحصیلانش را به جامعه تحویل داد و گمان میکنم که علامه همسال آینده دانشجویان دکتریاش را بدرقه کند. باعث تأسف است که بگویم تعدادی از هممیهنانمان به خارج از کشور رفتند و در دوره دکتری این رشته به تحصیل پرداختند اما وقتی بازگشتند دانشگاه تهران آنها را نپذیرفتند و در دانشگاه مازندران هیئتعلمی شدند.
فریبا یوسفی: چند شب پیش علیرغم میل شخصیام برای پر کردن فرم جذب هیئتعلمی به سایت دانشگاهی مراجعه کردم و با چیزی مواجه شدم که خیلی برایم عجیب و تأسفبار بود. حتی یک سؤال هم در رابطه باسابقه اجرایی پرسیده نشده بود و ملاک اصلی برای جذب تعداد مقالات علمی پژوهشی مدرس بود. مسلم است وقتی ملاک مقالاتی باشد که نوشتن آنها نهایتاً چند ماه زمان میبرد شاهد آن میشویم که مکانیک یا اقتصاد خوانده در گروه گردشگری هیئتعلمی میشوند. لذا باید به گردشگری خواندهها کمک کرد و فرصت داد تا وارد آموزش شوند.
دانشگاه یا مرکز چاپ مدرک؟!
علی یوسفی: مسئله دیگر انواع دانشگاههاست. دانشگاههای سراسری، دانشگاه پیام نور و دانشگاههای علمی کاربردی. وضعیت دانشگاههای پیام نور را که قبلاً عرض کردم و اما متأسفانه در برخی دانشگاههای علمی کاربردی دیدهام که استاد حتی حق ندارد که نمره حقیقی دانشجو را به او بدهد و متأسفانه کار بهجایی میرسد که دانشگاههای ما به مراکز چاپ مدرک تبدیل میشوند! در حوزه هتلداری وضعیت وخیمتر است و شنیدهام که مدرسی با فوقدیپلم مکانیک یا سطح تحصیلات زیر دیپلم در مؤسسات آموزشی دروس هتلداری تدریس میکند. اینکه آموزش را به تجربهداران بیعلم واگذار کنیم شکستی سریع الوقوع در امر آموزش است
امین الرعایا: البته مدرسان غیر مرتبطی هم هستند که خالصانه کار میکنند و اتفاقاً فقط در حوزههایی که تخصص کافی دارند مشغول به تدریس میشوند. مثلاً خود من هیچوقت به خودم اجازه نمیدهم که دروس هتلداری را تدریس کنم و فقط درسهایی همچون باستانشناسی، فرهنگ و هنر یا موزه را قبول میکنم
علی یوسفی: ایکاش همه مثل شما بودند و در حوزههایی که اشراف کامل نداشتند وارد نمیشدند مثلاً در هتلداری ده حوزه وجود دارد و بعضی دوستان در هر ده حوزه مشغول به تدریس میشوند. چقدر خوب میشد که گاهی صادقانه میگفتیم این درس را بلد نیستیم و نمیتوانیم به دانشجویان آموزش دهیم
محققیان: بسیار است مشکلاتی که ما با آن در سازمان مواجهیم و وقتی ریشهیابی میکنیم درمییابیم که مشکل از آموزش بوده است. بهطور مثال موردی وجود داشته که براثر درست آموزش ندیدن راهنمای تور جان یکی از مسافران ازدسترفته و خاطرهای ناگوار شده لذا درس کمکهای اولیه جزو دروس حیاتی است که هر راهنما باید به خوبیان را فرابگیرد. ضوابط، منابع درسی و مدرسان ما باید بهطورجدی موردبازنگری قرار گیرند و باید طوری باشد که مدرسین بیشتر ارتباط را هم بهصورت علمی و هم بهصورت تجربی با این حوزه داشته باشند
حسینی: با آقای یوسفی موافق هستم. به جرات میتوانم بگویم که بالغبر ۹۰ درصد از دانشگاههای ما امروزه به مراکز چاپ مدرک تبدیلشدهاند. باید دست آن معلم یزدی را بوسید که وقتی دید شاگردانش درس را یاد نگرفتهاند ترکه را به آنها داد و گفت مرا با این ترکه تنبیه کنید چون این من بودم که به شما درست آموزش ندادهام. بیاییم به خودمان سر بزنیم و ببینیم کجای کارمان مشکل داشته است که مسافر در تور دچار حادثه میشود و براثر پریدن غذا به گلویش و ناتوان بودن راهنما در نجات او جانش را از دست میدهد.
نامرتبط بودن سرفصلهای آموزشی با ذات عملیاتی این صنعت، آفت اساسی در آموزش
فریبا یوسفی: من در دانشگاه نسبتاً دولتی شیخ بهایی درس خواندم و از دانشگاه و اساتیدم بسیار راضیام اما کدامیک از درسهای ما در مورد کمکهای اولیه بود؟ در کدام درسها مطلبی خواندهایم که در عمل به کار ما بیاید؟ در دانشگاه علمی کاربردی حداقل واحدهای کاربردیتری آموزش داده میشود اما آنجا هم یک مشکل بزرگ وجود دارد و آن این است که دانشگاه یکخانه یا یک مدرسه کوچک است و فضای کافی و حداقل امکانات لازم برای آموزش را ندارد. دردآورتر آن است که استادان قدیمی ما جوانترها را قبول ندارند و اگر اسممان را دربرد ببینند به هر دری میزنند تا ترم بعدی اسمی از ما وجود نداشته باشد. توجیهشان هم این است که این خانم یا این آقا تجربه کافی ندارد و نمیتواند این درس را آموزش بدهد. یکی نیست به اینها بگوید پس این درسهای مرتبطی که ما ۶ سال و بعضاً بیشتر در دانشگاه خواندهایم و خود شماها به ما آموزش دادهاید به چه دردی میخورد؟
رضا حسینی: به عقیده بنده معضلی که در آموزش وجود دارد این است که آموزشهایمان مهارتی نیست یعنی خروجی دانشگاهها کاربردی نیست. در تمام دانشگاهها اگر نگاه بکنید حتی دانشجوی فارغالتحصیل شده در مقطع ارشد مهارت لازم برای ورود به بازار کار را ندارد. متأسفانه نه در دانشگاهها نه در فنی حرفهای و نه سازمان میراث که متولی اصلی آموزش در حوزه گردشگری است هیچکس بهصورت کاربردی به این مسئله نگاه نمیکند حتی بعضاً دیده میشود که راهنمایی که در مؤسسات آموزشی دورهدیده است توانایی اجرای یک تور را ندارد. درست که فنی حرفهای به تکنیکال بودن معروف است اما تجهیزات در آنجا هم بسیار کم است و این توان ما برای آموزش را پایین میآورد.
مؤسسات آموزشی را دریابیم!
شفیعی: آموزش در گردشگری بهعنوان یکی از مهمترین بخشهای این صنعت و متأسفانه درعینحال یکی از مظلومترین و کمدرآمدترین بخشهای این صنعت است. مؤسسات خصوصی نیز تحتفشار بسیاری هستند و بهسختی به فعالیتشان ادامه میدهند. نبود حمایتهای مادی و معنوی و بروکراسی اداری زمان بری که ما برای برگزاری هر دوره در جهت گرفتن مجوز با آن روبهرو هستیم بسیار دستوپا گیر است و زمان و انرژی مفیدی را از ما میگیرد و اوج درد زمانی است که مثلاً ما درهای سیزن میخواهیم دورهای متناسب را برگزار کنیم اما وقتی نامهنگاریها و رفتوآمدهای اداری آن تمام میشود دیگرهای سیزن هم تمامشده و دوره عملاً به درد نمیخورد
فقدان جایگاه حقوقی مناسب و درخور برای مؤسسات نیز یکی از مشکلاتی است که فشار زیادی را بر ما وارد میسازد. مؤسسات آموزشی نه در زمره تأسیسات گردشگری محسوب میشوند و نه پروانه بهرهبرداری دارند. ما حتی نمیتوانیم از جایی وامی بگیریم. راهنماها، دفاتر مسافرتی و هتلداران انجمن دارند ولی مؤسسات آموزشی حتی یک انجمن هم برای خود ندارند. اگر واقعاً آموزش زیربناست پس چرا بیشترین کموکاستیها در این حوزه است؟ کاش مقرر میشد که جلسات ماهانهای بین مدیران مؤسسات آموزشی و مسئولین میراثی برگزار شود و درد دلها و مشکلات شنیده شود و در جهت رفع آنها کوشش شود
مشکل دیگر ناهمخوانی سرفصلهای تدوینشده با منابع موجود است مثلاً برای یک کتاب ۳۰۰ صفحهای ۱۸ ساعت آموزش در نظر میگیرند. باید بر اساس بازار و تقاضا سرفصلهای جدیدی بر مبنای مهارتآموزی تعریف کنیم و نیازهای بازار را پوشش دهیم. از طرف دیگر سرفصلها باید کاملاً بهروز باشند. سرفصلهای ۱۰ سال پیش که ۹۰ درصد آنها از یک انتشارات و کپی پیست هستند دیگر جواب گوی نیازهای گردشگران امروز ما نیستند.
امین الرعایا: به عقیده من حتی لازم است سالی یکبار سرفصلها بازنگری و روزآمد شوند
فریبا یوسفی: بله سرفصلها در دانشگاههای مختلف بسیار متفاوت است و یک کارشناس ارشد گردشگری فارغالتحصیل از دانشگاه سراسری ممکن است برای آموزش در دانشگاه علمی کاربردی با کتابها و سرفصلهایی مواجه شود که در ابتدا لازم است خودش بهصورت خودآموز آنها را فراگیرد و سپس به دانشجویان آموزش دهد.
شفیعی: دورههای توانمندسازی و بازآموزی نیز باید بهصورت سالیانه تشکیل شوند تا مطمئن باشیم که راهنمایی که سال ۷۰ کارت گرفته هنوز هم توانایی کافی برای اجرای تور و کارهای مرتبط با آن را دارد یا خیر.
نیاز به آموزش گردشگری از سنین پایین
حسینی: مشکل دیگر این است که ما بهصورت پایهای روی آموزش کار نمیکنیم. اگر بیاییم و آموزش را از کودکی در فرزندان این سرزمین بهصورت بومیسازی شده و همسان با شرایط سنیشان نهادینه کنیم و از سمت دیگر به مربیانی که مسئول آموزش هستند نیز آموزش دهیم پایه و بیس در این حوزه بهدرستی شکل میگیرد.
امین الرعایا: یکی از کارهای خوبی که حدود ۱۰ سال است آموزش پرورش انجام داد قرار دادن رشته گردشگری و هتلداری در هنرستانها بود که جزو عملیاتیترین رشتهها محسوب میشود اما متأسفانه ضعفهایی در آن وجود دارد. یادم می اید که برای درس کارگاه اکوتوریسم کلاسی حدود ۱۰ متر بدون هیچ تجهیزاتی به من دادند و گفتند به بچهها آموزش بده. حتی یک چادر مسافرتی یا چند متر طناب یا یک قطبنما در مدرسه وجود نداشت تا من بتوانم بهصورت عملیاتی به بچهها آموزش دهم. معتقد نیستم که کمکاری میکردند و نمیخواستند تجهیزات در اختیار بگذارند زیرا واقعاً این رشته را نمیشناختند چون افرادی که قبل از من دران هنرستان گردشگری تدریس کرده بودند هیچکدام تحصیلات مرتبط نداشتند و مسلماً آموزش خوبی را هم ارائه نداده بودند. مثلاً معلمی که کاردانی بهداشت خانواده داشته تنها و تنها به این دلیل که کارمند رسمی آموزش پرورش بوده و نیروی مازاد محسوب و باید در پستهای موجود به کار گرفته میشده؛ گردشگری تدریس کرده.
فریبا یوسفی: این دست معلمان به خاطر اینکه شناخت و انگیزه کافی در این حوزه ندارند با شکست روبهرو میشوند و بیچاره آن دانشآموزی که سه سال از حیاتیترین سالهای عمرش را به این شکل باید سپری کند
امین الرعایا: مشکل دیگر این است که به این بچهها دقیقاً جزوهای آموزش داده میشود که در فنی حرفهای تهیهشده و برای آنها سنگین است البته در هنرستان دست مدرس را تا حدودی باز میگذاشتند و ما میتوانستیم از حجم مطالب بکاهیم اما چه فایده وقتی که دانشآموز درسش را میافتد به او میگویند به آموزشگاه آزاد برو، این درس را دوباره بخوان و در فنی حرفهای امتحان بده! خب دانشآموزی که امتحان جزوه مختصر شده را نتوانسته بهخوبی بگذارند چطور میتواند از پس جزوه سنگین فنی حرفهای با آزمون آنلاین بربیاید؟! متأسفانه بارها دراینباره با آموزش پرورش مکاتبه کردهام ولی تا به امروز به نتیجه خوبی نرسیدهام. مشکل دیگری که ما با آن در هنرستان مواجهیم این است که خانوادهها با این رشته آشنایی کافی ندارند و فقط به این دلیل که نسبت به دیگر رشتههای هنرستان هزینه کمتری دارد فرزندشان را در این رشته ثبتنام میکنند که به عقیده من این مشکل برمیگردد به عدم شناخت کافی که مدرسه از گردشگری داشته و نتوانسته بهدرستی به خانوادهها و فرزندانشان مشاوره دهد. در مورد کارگاههای آموزشیمان یا همان اردوها نیز باید بگویم که در ابتدا مسئولین مدرسه به دلیل آنکه رزومهشان را قوی میکرد از برگزاری این بازدیدها استقبال کردند ولی زمان زیادی نگذشت که مدرسه گفت از پس تأمین مخارجش برنمیآید و والدین هم حاضر به کمک کردن نبودند از طرف دیگر هیچ ارگانی حاضر نشد تورهای دانشآموزی ما را بیمه کند و این مسئله بسیار حساس بود
حسینی: متأسفانه خود آموزش پرورش برخلاف سیستم آموزشوپرورش عمل میکند!
آموزش نیازمند سیستمی یکپارچه
علی یوسفی: از زاویهای دیگر بحث را ادامه میدهم. سند چشماندازی که در همه دولتها سعی بر نوشتن آن شد در دوره خانم احمدی پور نیز در ۴۴ گروه تدوین شد که یکی از این گروهها آموزش بود. کاش در این گروه نقش سازمانهای مختلف را تعریف میکردند که مثلاً سازمان میراث فلان نقش را دارد و فنی حرفهای فلان نقش را. اگر سیاستگذاری بهدرستی انجام شود و سیستم یکپارچه آموزش در گردشگری، سیستمی که در آنهمه اجزا یکدیگر را قبول داشته باشند و جلوی پای هم سنگاندازی نکنند شکل بگیرد و به سمت تعالی پیش برود میشود امیدوار بود که دیگر فلان دانشگاه ضعیف یا فلان فردی که بهداشت خانواده خوانده را در خانواده گردشگری نداشته باشیم
شفیعی: کار موازی آفت اساسی در این حوزه است میراث، فنی حرفهای، دانشگاهها و مؤسسات هرکدام کار خودشان را میکنند و سرفصلهایشان متفاوت است. درصورتیکه اگر این بخشهای مختلف باهم همافزایی کنند شاهد انقلابی در آموزش در گردشگری میشویم
محققیان: بله اینیک واقعیت است که باید آن را بپذیریم و اگر فقط بتوانیم در همین یک مورد باهم همکلام شویم گام مؤثری در آموزش برداشتهایم. گردشگری مثل یک گروه ارکستر است که تمام دستگاهها باید در آنهم نوازی کنند و اگر قرار باشد هرکسی ساز خودش را بزند از هدف اصلی دور میمانیم
فریبا یوسفی: آقای یوسفی بهدرستی واژه یکپارچگی در سیستم آموزشی را به کار بردند. اسمش اتحادیه یا انجمن یا هر چیز دیگر میخواهد باشد. بیاییم زیر یک چتر قرار بگیریم و واقعاً هر فرد یا نهادی هر کاری که از دستش برمیآید را انجام دهد. نه اینکه یکی بگوید من فلانی هستم و سر میزی که فلانی نشسته باشد نمینشینم. یکی دیگر بگوید من ده سال پیش که شما چیزی بلد نبودید استاد این رشته بودم یا هر چیز دیگری. عقد تفاهمنامه یا خواهرخواندگی بین دانشگاهها میتواند کمک بسیاری به حل این معضل کند. حتی اگر تفاهمنامه هم امضا نمیکنند جلوی پای هم سنگاندازی نکنند. آینده مملکت واقعاً با این وضع در حال خراب شدن است. من در حال حاضر در سه دانشگاه نقشجهان، هلالاحمر و سیتی سنتر درس میدهم و با عرض تأسف باید بگویم که این سه دانشگاه انگار از سه کره مختلف هستند.
حسینی: میراث فرهنگی، وزارت علوم، فنی حرفهای و شهرداری همه و همه درگیر آموزش هستند و بهنوعی خود را متولی این امر میدانند البته اشکالی وجود ندارد و این نشاندهنده اهمیت این موضوع است ولی ایکاش یک سیستم مشترکی دراینبین وجود داشت. البته فنی حرفهای در اصل مکمل کار دانشگاهها و مؤسسات است و هیچگونه تقابلی با آنها ندارد
امین الرعایا: از ابتدا ارتقاء دانش وظیفه دانشگاه بود و ارتقاء مهارت وظیفه فنی حرفهای. لذا این دو باید در کنار هم باشند و باهم همکاری نزدیک داشته باشند. رایگان بودن دورههای فنی حرفهای بسیار خوب است و به افراد با هر سطح توانایی مالی اجازه شرکت در دورههای مختلف را میدهد و خلاقیت و ایده پردازی آنها را شکوفا میسازد
لزوم بهکارگیری دانشآموختگان گردشگری
محققیان: یکی از اتفاقات خوبی که اخیراً رخداده است این است که ما در ارزیابی و امتیازدهی به تأسیسات گردشگری جذب و بهکارگیری دانشآموختگان رشته گردشگری را اولویت قراردادیم و برای آن امتیاز ویژهای قائل شدهایم. حتی حدود ۵ سال پیش یک طرحی مصوب شد که اگر مدیران تأسیسات گردشگری از فارغالتحصیلان این رشته برای تأمین پرسنل خودشان بهره ببرند حق بیمهای که کارفرما باید پرداخت کند را دولت میپردازد و این کار انجام هم شد و بسیار اثرات خوبی را به دنبال داشت
به نظرم باید در ارزشیابیهایمان هم الزام بکنیم که مثلاً هر هتلی باید یک پرونده آموزشی برای پرسنلش داشته باشد و اگر داشت در افزایش ستارههایش تأثیر دارد و اگر نداشت امتیاز منفی تلقی میگردد
شفیعی: بله میراث این قدرت را دارد و میتواند به تأسیسات بخشنامه کند که حتیالمقدور از فارغالتحصیلان این دورهها استفاده کنند یا آنها را ملزم کنند که حتماً باید این دورهها بگذرانید و سپس مشغول به کار شوید
علی یوسفی: البته الزام کمی سخت است چون نمیشود بهطرف گفت پسرخالهات را استخدام نکن و از بچههای تحصیلکرده در این حوزه استفاده کن
کارورزی، واقعی یا اسمی؟
فریبا یوسفی: خوشبختانه یکهفتهای است که سامانهای تحت عنوان سامانه ملی کارآموزی که دانشگاه اجبار کرده اساتیدی که کارورزی درس میدهند در سامانه بهصورت شخصیت حقیقی خودشان را ثبت کنند دانشگاه هم بهصورت شخصیت حقوقی ثبت میشود و بعد عنوان میکنند که با کدام هتلها و آژانسها همکاری کردهاند و در چه حد. و این خیلی خوب است که هرازگاهی از هتلی که این ریسک را میپذیرد و کارورز را به صحنه میفرستد بهنوعی تشکر کرد
شفیعی: در سرفصلهای جدید دوره راهنمای گردشگری کارورزی هم عنوانشده ولی هیچ جا گفته نشده که این کارورزی چطور باید انجام شود. چیزی تحت عنوان دستیار راهنما وجود ندارد تا راهنمایان تازهکار بتوانند در کنار راهنمایان باسابقه و حرفهای تجربه اجرای تور را در فرمتهای مختلف کسب کنند
علی یوسفی: مشکلات ریشهای است تا جایی که حتی در کارورزی تبعیض جنسیتی وجود دارد. سال ۸۸ که در دوره کارشناسی فارغالتحصیل شدم هیچ آقایی رو در هیچ آژانسی قبول نمیکردند و فقط دختران را آنهم برای انجام فکس و امور اداری جذب میکردند. حتی یکجا به من نگفتند که یک پرینت از ریزنمراتت بیاور تا ببینیم شما شایسته هستی یا نه.
حسینی: ایکاش مشکلات در همینجا خاتمه مییافت. دانشجویی را دیدم که خودش میگفت فلان مبلغ پول دادم و امضای کارورزیام را از مدیر شرکت گرفتم. کاش فردی یا نهادی بود که پس از کارورزی از دانشجویان آزمونی میگرفت تا مطمئن میشدیم فرد بهصورت واقعی فراگرفته یا فقط یک کارورزی اسمی انجام داده؟
محققیان: بارها شاهد گله گذاری برخی دانشجویانی بودهایم که در برخی از تأسیسات بهعنوان کارورزی از آنان بیگاری میکشیدند و فردی که باید صدور بلیت را تمرین کند به ارسال فکس وامیداشتند.
حسینی: فنی حرفهای طرحی با عنوان کارآموزی در محیط کار واقعی را عنوان کرد که فردی که از فنی حرفهای فارغالتحصیل میشود دریکی از تأسیسات گردشگری از قبیل رستوران یا آژانس مشغول به کار شود ولی متأسفانه طرح اجرایی نشد به خاطر اینکه مراکز خصوصی در این زمینه حاضر به همکاری نبودند.
امین الرعایا: خوشبختانه کارورزی برای هنرستان تعریفشده و بچهها تا دوره کارورزیشان را نگذرانند دیپلم نمیگیرند. یک خوبی دیگری که این کارورزیها دارد این است که بچهها دفترچههایی دارند که هرروز در آن گزارش کار مینویسند حتی اگر در آن روز فقط فکس ارسال کرده باشند و خوبی دیگر این است که بازرسی بهطور سرزده به محل کارورزی دانش آموزان میرود و بر کار آنها نظارت میکند.
یک مشکل بدی که در کارورزی مدارس وجود دارد این است که دانشآموز را ملزم میکنند فقط در ناحیهای که مدرسه در آن حضور دارد به کارورزی برود و دانش آموزان من مجبور میشدند فقط به آژانسها مراجعه کنند چون هیچ جای دیگری در ناحیه ۳ برای کارورزی آنان وجود نداشت و متأسفانه این موضوع فقط به آن دلیل است که بازرسی که میخواهد بر کار بچهها بازرسی کند حاضر نیست به دلیل هزینه ایاب و ذهاب در ناحیه دیگری به این کار بپردازد
و بازهم رسانه؛ کارآمد یا ….؟
فریبا یوسفی: آرزوی من این است که روزی بالاخره صداوسیمای اصفهان و ایران از خواب بیدار شود و بستر علمی عمومی و فرهنگسازی در مورد گردشگری را با ساختن فیلم یا مستند محقق کند
حسینی: بهراحتی میشود در غالب برنامههای کوتاهمدت رادیویی در مورد موضوعات مختلف گردشگری آموزشهای غیررسمی ملی خوبی داد
شفیعی: جزو برنامه آینده شرکت ما نیز تهیه پادکستهای آموزشی است که در وبسایتمان ارائه میشود.
بهاره بستام رخ