پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
دست ها ترک خورده از آب و خاک و گونه ها سوخته از رد خورشید. چشم ها زیر ابروهای انبوه خاک گرفته گم شده و گویا خیلی وقت است با روایت کهنه روستا آشنا است، تمثالی از تاریخ گویا یک مرد هخامنشی جلویت ایستاده و نظاره ات می کند و تو را می برد به قرن ها پیش. اینکه فرانسه و زندگی در آنسوی مرزها را رها کرده باشی و حالا در روستایی به دور از تکنولوژی اقامت کنی شاید جای تعجب دارد اما نه برای پدر بوم گردی ایران که همه چیز را رها کرده تا در خانه آبا و اجدادیش خشت خشت گردشگری را باردیگر روی هم بگذارد و مسئولیتش را به نحو شایسته ایفا کند. مازیار را حالا همه می شناسند. از همان چند کیلومتری نرسیده به گرمه جایی در جاده های دور از هر کسی که بپرسی نام و آوازه اش را برایت هجی می کند. بومی های منطقه حالا او را خوب پذیرفته اند گرچه به قول خودش اوایل این موضوع سخت بود. جاده خودش گویا است و تا رسیدن به اقامتگاه «مازیار آل داوود» در ۳۵۰ کیلومتری شمال شرقی اصفهان، که هنوز روستا بکری خود را حفظ کرده ، بنایی قلعه مانند جلوی چشمت خودنمایی می کند. اینجا خانه مازیارآل داوود است، مهمانخانه ای که شاید لوکس نباشد، اما تمام امکانات یک هتل لوکس را دارد. در دل کویری که آثار تاریخی اش به عهد ساسانیان میرسد و اسمش «آتشونی» است.
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
از فرانسه تا «گرمه» راه طولانی است نه ؟
(می خندد) بله راه زیاد است، اما عشق من به روستایی که اجدادم در آن بوده اند و زادگاه خودم هم بوده مرا به اینجا کشاند. البته من در تهران به دنیا آمدم و همسرم فرانسوی است و اینکه من در فرانسه بوده ام شایعه ای بیش نیست.
چه شد که دست تقدیر شما را روبروی هم قرار داد تا اکنون شما و همسرتان به عنوان فعالان گردشگری روستای«گرمه» به شمار بروید و شهرتی دو چندان داشته باشید؟
خب راستش ایشان یکی از شاگردان من در کلاس های سفالگری بود و همانجا باهم آشنا شدیم.
برگردیم به سوال اولمان انگیزه جدی باید وجود داشته باشد که شما «گرمه» را انتخاب کرده باشید حالا به دور از زادگاه و بقیه مسائل دلیل اصلی که اینجا را برای سکونت انتخاب کردید چه بود؟آیا همسرتان با بودن در اینجا مشکلی ندارد؟
باید خدا را شکر کنم که همسرم با من همسو است و کمک های او بوده که توانسته ام به شکل جدی در جذب گردشگران زیادی موفق باشم. قبلا شغل اصلی من تولید و تدریس هنر سفالگری و سرامیک و آشنایی با فنون مجسمه سازی بود و در تهران زندگی می کردم اما، نیاز روحی به بازگشت به طبیعت روستای ابا اجدادی و احساس هم دلی با روستائیانی که مهجور افتاده اند و مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرک شده اند من را خسته کرده بود. شاید دلیل اصلی که به اینجا آمدیم همین بود اینکه من دیدم روستایی که تاریخی عمیق را در دل خود دارد در حال خالی شدن از سکنه است و به زودی به مخروبه ای تبدیل می شود، بنابراین سعی کردم که به احیا روستا بپردازم و خوشبختانه موفق هم شدم.
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
حالا خوشحالم که روستا شاهد مهاجرت معکوس است و بسیاری از روستاییان به اقامتگاه اول خود بازگشته اند. گرچه این را هم بگویم که در ابتدا هدفم از مهاجرت به گرمه فقط تغییر محل زندگی بود و دو سال اول زندگی در روستا را صرف یادگیری آموزههای سینهبهسینه و نحوه زندگی و کار در چنین منطقهای کردم. اما موضوع این بود که من در کودکی چند باری به روستا سفر داشتم و جمعیت بیش از یک هزار نفری را دیده بودم ولی متأسفانه زمانی که پس از سالها برای زندگی به روستای پدری آمدم با چهره متروکه آن مواجهه شدم. همینجا بود که درون خود احساس نگرانی کردم. به دنبال این نگرانی در آن دو سال ابتدایی اقامت خود همزمان با یادگیری زندگی روستاییان، اندیشه احیاء روستا و ایجاد انگیزه برای ماندگاری اهالی را نیز در سر میپروراندم. سرانجام به این نتیجه رسیدم که جذابیتهای کویر، نخلستان روستا، چشمه آب گرم با خاصیت درمانی که از درون کوه بیرون میآید و ماهیهای درون آن میتواند به جذب گردشگران داخلی و خارجی در منطقه کمک کند. به این صورت که اگر گردشگر میآمد با خود اشتغال نیز میآورد و اهالی میتوانستند چشماندازی روشن را پیش روی خود ببینند.
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
از چه سالی برای همیشه به روستا آمدید؟
سال ۱۳۷۶ با انگیزه خودسازی، احیای روستا و نشان دادن ارزش زندگی روستایی به اهالی ،به ویژه جوانان به این دیار آمدم.
در سال های اولی که آمدید مشکل خاصی نداشتید؟ بالاخره شما زندگی کاملا متفاوتی را تجربه می کردید.
بله خب. اوایل روستاییان زیاد ما را نمی پذیرفتند محلی ها حرفهای بسیاری پشت سرم میزدند، می گفتند دیوانه ام یا شاید در پی یافتن گنج آمده ام و یا دزدی کرده و به اینجا فرار کرده ام و …
چطور این مساله حل شد؟
ویژگی خوبی که من داشتم این بود که اینجا زادگاه من بود و بالاخره آنها مرا می شناختند. من سعی کردم مثل خودشان بشوم. با همان شکل و شمایل روستایی. من افتخار می کنم که یک چوپانم و این نوع زندگی را دوست دارم. دو سال اول در «کلاته»، مزرعه ای با چند اتاق در سه کیلومتری جنوب «گرمه»، چوپانی و سفالگری و فراگیری دانش و فنون بومی به ویژه از سالمندان داشتیم و با تجربه روستا و کسب آرامش و غنا از محیط روزهایمان را سپری کردیم.
چه آموزه هایی در این مدت برای شما وجود داشت؟ منظورم دقیقا جذابیت است. چه جذابیتی برای شما وجود داشت که این دو سال را ماندید؟
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
در این دوران به تدریج دوستان و برخی گردشگران خارجی نزد ما می آمدند، در حالی که پذیرایی با حداقل امکانات پذیرایی آنها بود تا این که امکان اجاره خانه موقوفه آبا اجدادی ام را یافتم و با قرداد مرمت در ازای اجاره بها،با اداره اوقاف هماهنگ شدم. خانه شخصی خودم را نیز با انگیزه الگوسازی با مرمت چند اتاق قدیمی موجود و افزودن بخش های نوساز به شیوه ی بومی ساختم و با اضافه کردن چند اتاق بیشتر در مجموعه ای کوچک امکان پذیرایی از دوستان و میهمان های خاص را نیز فراهم آوردم.
ایده اولیه ایجاد اقامتگاه از این جا و بعد از این کار شکل گرفت؟
ایده اقامتگاه از روزی به ذهنم رسید که یک گروه توریستی فرانسوی، به طور اتفاقی، یک شب در گرمه اقامت کردند و با وجود امکانات بسیار کم روستا در آن موقع، خیلی بهشان خوش گذشته بود.من فهمیدم که آنچه توریستها از گشت و گذار در ایران توقع دارند، فقط دیدن فرهنگ بومی و معماری ویژه ایرانی است.
و از آن به بعد این قضیه در ذهن شما جدی شد؟
بله دقیقا.
خب به این اقامتگاه و ایده ایی که اجرایی شده برسیم. به هر حال شکل گیری و احیاء این اقامتگاه نیاز به سرمایه داشت. این سرمایه را از کجا به دست آوردید؟
با جرأت و صبرشروع کردم، چون فقط ۲۵۰ هزار تومان پول داشتم، البته همسرم هم مقداری پسانداز داشت. در آن زمان تنها باید روی خودم حساب میکردم. در واقع نه تنها حمایتی نمیشدم، بلکه مشکلاتی نیز داشتم، اما این را نیز میدانستم که انجام هیچ کاری بدون مشکل نیست. از طرفی با روستائیان و از طرف دیگر با مسئولین دولتی روبهرو بودم. من درست زمانی به روستا آمدم که همه جوانان از آنجا فراری بودند. از طرف دیگر مشکل من با مسئولین دولتی بود، زیرا این کاری نو بود. آنها تجربهای درآن نداشتند و هیچ کتابی نیز در مورد آن نوشته نشده بود. با وجود تمام این مشکلات توانستم ۷ اتاق را آماده کنم و از طریق ارتباط با دوستانم و آژانسهای گردشگری باب توریسم را در منطقه باز کنم. آن زمان بود که احساس کردم زمان آن رسیده که بحث اقامتگاههای بوم گردی را افزایش دهم، اما این کاری نبود که بهتنهایی از عهده انجام آن برآیم و لازم بود که روستائیان را نیز به نوعی با خود همراه کنم. ازاینرو شروع به تحریک و آموزش برخی از آنها کردم و اینجا بود که بقیه با مشاهده صرفه اقتصادی که داشت، به این کار رویآوردند به هر حال به تدریج پدر،مادر و خانواده برادرم نیز به این حرکت پیوستند و در گرمه ساکن شدند و مهمانسرای «آتشونی» شکل گرفت.
حالا چرا آتشونی؟
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
نام این خانه ۴۰۰ ساله را آتشونی گذاشتم به زبان زرتشتی شب نشینی دورآتش معنی دارد و ۱۲ سال گذشته برای آن با عنوان اقامتگاه بومگردی مجوزبهره برداری گرفتم که در این مدت توریستها خارجی و ایرانی بسیاری به منطقه آمدهاند و با فرهنگ و طبیعت این منطقه نیز آشنا شدهاند.
از همان ابتدا در نظر نداشتید که این اقامتگاه به شکل مدرنتری ساخته شود تا برای همه سلیقه ها به کار بیاید؟
با توجه به تجربهای که در این سالها به دست آوردم، توریسمها اغلب به دنبال یک جای تمیز، غذاهای محلی و مهماننوازی هستند و من در این سالها سعی کردهام کیفیت خود را تغییر ندهم و بر اساس سلیقه آنها خدمات ارائه دهم.
به این تعدد هم فکر کرده بودید؟
زمانی که تعداد گردشگران در منطقه زیاد شود مسلماً نوع سلیقهها نیز متفاوت میشود و ما باید قادر به پاسخگویی سلیقه آنها باشیم. برخی مسافران تنها جایی برای خواب میخواهند، برخی دیگر اتاق با خدمات کامل و … . اما چیزی که مشخص است ما میتوانیم با همین سبک معماری مجموعههای مدرن نیز ایجاد کنیم.
امکانش هست بگویید اجاره هر شب اینجا چقدر است؟
الان کرایه اتاقهای ما با توجه به خدماتی که در آنها ارائه دادهایم از شبی ۱۵ دلار شروع و تا ۷۰ دلار نیز میرسد. البته بنیاد مسکن و بخش دولتی نیز از زمانی که این روستا به عنوان مقصد گردشگری شناخته شده بودجهای را برای بدنه سازی آن اختصاص دادهاند و در حال طراحی شهرکی برای واگذاری به مردم هستند.
خب با توجه به شهرت این روستا توریست های بیشتری هم به این سمت هدایت می شوند آیا برنامه ای برای توسعه این اقامتگاه دارید؟
بله در این راستا قرار است ۳ خانه دیگر نیز بازسازی شود که تعداد اتاقهای بوم گردی را به ۲۰ عدد افزایش میدهد، البته این بار سرمایه از خود مردم خواهد بود. زیرا خود آنها نیز باید در این امر دخیل شوند و قرار نیست تمامی مسئولیتها بر عهده یک نفر باشد. همچنین قرار است یک اکوکمپ با الگویی خاص برای اولین بار در کشور در این منطقه ایجاد شود که به محض تهیه زمین اقدامات اجرایی آن آغاز خواهد شد.
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
این موضوع هم جالب است که شما تکنولوژی را به دل کویر هم آورده اید و توریست ها می توانند از این طریق با اینجا آشنا شوند. در این باره بیشتر توضیح بدهید.
ببینی من برای آتشونی یک وب سایت انگلیسی زبان به نام www.ateshooni.com راهاندازی و اقامتگاه بوم گردی آتشونی را در کتاب راهنمای گردشگری دنیا به نام LONELYPLANET ثبت کردم و حالا توریستها از طریق همین کتاب با من تماس دارند و خوشحالم که اکثر توریستهایی که به گرمه آمده اند، ایمیل می زنند و از غذاهای خوشمزه آتشونی و اقامتگاه زیبای آن تعریف میکنند! انگار اکثر مردم دنیا، وقتی می خواهند از داشتههایشان فرار کنند، به این طور جاها
مسافرت میکنند .
از اینکه حالا مردم دنیا شما را به عنوان پدر بوم گردی ایران می شناسند چه حسی دارید؟
(می خندد) من برای پدر شدن هنوز خیلی جوانم.
پدر جوان بوم گردی ایران / گفت و گوی اختصاصی گردشگری کوله
نویسنده : دریا قدرتی پور