هر هفته روحمان را به حمام ببریم!
گذری بر نقش طبیعتگردی در بهبود سلامت روان
هیچوقت حرف یکی از دوستان طبیعت گرد را فراموش نمیکنم که میگفت ما آدمهای شهری روزها غرق دودودم میشویم و شبها با هجوم امواج مضر از هر سمت به خواب میرویم. واجب است هر هفته یکبار هم که شده روحمان را در هوای پاک طبیعت شستشو دهیم.
این روزها بحث گردشگری سلامت و اثرات فزاینده آن بر روح و جسم گردشگران در جایجای دنیا بر سر زبان است. در این زمینه نهتنها جوامع علمی و آکادمیک، بلکه برگزارکنندگان تورهای خاص نیز بیشازپیش به فعالیت مشغول هستند. ماهیت شکلگیری فعالیتها در گردشگری سلامت به نحوی است که برخلاف دیگر گونههای سفر، درگیری کمتری با تغییر فصلهای سال دارد و در هر فصلی قادر به جذب مشتاقان خاص خود است. در ادامه با تعدادی از افرادی که بهصورت مداوم طبیعتگردی میکنند گپ و گفت کوتاهی داشتیم. از دلایلشان پرسیدیم و اینکه سفر به دل طبیعت و روستاها تاکنون چه کمکی بهسلامت روان آنها کرده است. شاید تجربههای آنها راه گشای سفرهای طبیعتگردی بعدی ما باشد و مسیر شیرین لذت بردن از طبیعت را برای ما آگاهانه و کاربردیتر سازد:
هادی. ط حدود ۳۵ سال دارد و سالهاست طبیعتگردی میکند. از زمانی که متأهل شده است همراه همسر و فرزندان خردسالش تقریباً همه جای ایران را گشته است و اخیراً سفرهای شخصی و برنامهریزیشده خود را به خارج از مرزهای ایران و گشت گذار در طبیعت کشورهای همجوار نیز گسترش داده است. او از طرفداران سرسخت برخورد مسئولانه با طبیعت است و هر بار سفر میکند تلاش میکند ردپاهای انسانی بهجامانده از خود و همراهانش در طبیعت را به حداقل برساند. از هادی میپرسم چرا همیشه طبیعتگردی اولین گزینه سفر اوست و فرضاً چرا بهجای آن به سراغ جاذبههای شهری، مدرن و حتی تاریخی نمیرود؟ پاسخ میدهد چون من در شهر زندگی میکنم و از محیط آن خستهام.میخواهم بهجایی بروم که غیرتکراری و متفاوت باشد و بیشترین تفاوت را در طبیعت و بعدازآن هم روستاها مییابم. طبیعت انرژی اضافه من را تخلیه میکند و گرچه گاهی تنم را خسته میکند ولی روحم را آرام میکند. روستاها شبیه جایی هستند که در کودکی در آن بزرگشدهام، با همان صمیمیت و بوی کاهگل و کوچههای سقف دار و صدای زنگوله گوسفندان. به جرات میتوانم بگویم تاکنون نشده است پس از طبیعتگردی تأثیر مثبت جسمی حس نکنم. همسرم نیز در این مسیر هم پای من است. او در نوجوانی منزوی و تنها بوده است و با کوهنوردی و سفر در دل طبیعت توانسته است خودش را تغییر بدهد. هادی در ادامه از ماجرای دوستش سخن گفت که بهتازگی شکست عشقی سنگینی خورده بود و با توصیه او و انجام تمرینات کوهپیمایی توانسته بود بر آزارهای روحی ناشی از این ماجرا غلبه کند. هادی تاکنون با آدمهای زیادی همسفر بوده است و معتقد است قبل و بعد از هر سفر میتوان آدمها را مقایسه کرد و بهراحتی متوجه تغییرات مثبت آنها شد و میگوید ارتباطات انسانی و اجتماعی عمیقی که در سفرها علیالخصوص سفرهای طبیعتگردی شکل میگیرد تعجبآور و تحسینبرانگیز است.
هاجر. الف کارشناس ارشد باستانشناسی و مدرس گردشگری است. او هم هرماه حداقل یکبار به دل طبیعت پناه میبرد و این سبک از گردشگری بیش از دیگرگونهها موردعلاقه اوست. او معتقد است تنوع زیاد در محیطهای طبیعی سبب میشود شما هر بار گزینههای جدید و غیرتکراری برای تجربه در اختیار داشته باشید. ازنظر او خستگی پس از پیمایش در طبیعت لذتبخش است و میافزاید گاهی احساس میکنم همان خستگی، جای ورزشهای انجام نداده در طول هفته را برایم پر میکند. تصور هاجر بر این است که تأثیرات مثبت طبیعتگردی بر جسم در سفرهای چندروزه پیمایشی که سبب تقویت تدریجی عضلات میشوند بیشتر است. علاوه بر آن او به تأثیر عمیق طبیعتگردی بر بهبود سلامت روان ایمان دارد و آن را بارها تجربه کرده است. هاجر میگوید دلایل زیادی در زندگی ما وجود دارد که میتواند از ما انسانهایی گوشهگیر و دور از جمع بسازد. حتماً هرکدام از ما تاکنون با این موارد دستوپنجه نرم کردهایم و لحظات آزاردهنده و سختی را گذراندهایم. شاید اینکه خودمان در لحظه تصمیم بگیریم از لاک تنهایی خارج و عازم سفر شویم کمی غیرمحتمل باشد، اما اگر نیروی محرکی مثل دوستان نزدیک، همسر و دیگر اطرافیان تلاش کنند ما را به دل طبیعت ببرند تا بهاجبار در محیطی جدید و بسیار متفاوت از محل روتین زندگی قرار گیریم، کمکم همهچیز را فراموش میکنیم و نیروی محرک و انگیزه بازگشت به زندگی نرمال در درون خود ما شکل خواهد گرفت. ازآنپس ما هر بار خود را موظف خواهیم دانست بازهم در برنامههای طبیعتگردی شرکت کنیم و از روح پاک طبیعت انرژی بگیریم. ما به طبیعتگردی همانند دارویی مسکن و اثربخش هرچند وقت یکبار نیاز خواهیم داشت و نباید ارتباطمان را با طبیعت قطع کنیم.
سارا. ع عکاس و اهل سفر است. گرچه در سالهای قبل سبک سفرهای او عمدتاً در غالب گروههای طبیعتگردی و پیمایش و اتراق در مناطق بکر طبیعی خلاصه میشده است اما اخیراً کمجمعیتتر و هر بار تنها همراه یکی دو نفر از دوستان خود با کولهپشتی سفر میکند. او هدفش از طبیعتگردی را تغییر داده است و این روزها رفتن به روستاها و تجربه زیستن درکنارمردم محلی را به کمپ و ماندن در جنگل و دشت و ساحل ترجیح میدهد. او میگوید در روستا از قوانین دست و پاگیر شهری، عدم اطمینان و اعتماد و تکراری بودن محیط دور میشویم و میتوانیم با مردم خیلی صمیمانهتر صحبت کنیم. معماری روستاها دلنشین است و خلوت بودنشان باعث میشود آرامش بیشتری بگیریم. ضمناً روستاها فضایی امن برای من بهعنوان دختری که تنها سفر میکند فراهم میکنند و من ترجیح میدهم با ارتباط با مردم محلی تنهایی سفرم را جبران کنم. گاهی اوقات حین گپ و گفت اشتراکاتی که در عواطف، احساسات و تجربیاتم با آنها پیدا میکنم برای من لذتبخش است و این حس را به من میدهد که به آنها نزدیکم. بیشترین تأثیری که این سبک سفرها بر من داشتهاند بهبود سلامت روانی و کسب شادی است. من نمیتوانم بگویم سفرهایم تأثیر جسمی مستقیمی بر من داشتهاند. کما اینکه اگر بدون آمادگی لازم اقدام به طبیعتگردی و حتی روستاگردی نمایید ممکن است عضلاتتان دچار گرفتگی و درد و درنهایت آسیب شود. طبیعتگردی صرف گرچه جز فعالیتهای موردعلاقه من بوده است اما الان بیشتر به آن به چشم یک فعالیت ورزشی یا تفریحی نگاه میکنم و گشتوگذار در روستاها بیشتر نیازهای روحی من را اقناع میکنند.
نمونههای زیادی از تأثیر طبیعتدرمانی در سلامت روانی و حتی جسمی افراد وجود دارد. درمانهای مبتنی بر طبیعت بهعنوان یک نوع درمان حمایتی یا کاردرمانی همواره به بیمارانی که از مشکلات روانی رنج میبرند توصیه میشود. پژوهش گروهی از محققان نشان داده است اثرات آرامبخش جسمی و روحی جنگل درمانی حدود ۳ تا ۵ روز پس از بازگشت در شخص باقی خواهد ماند. تجارب مبتنی بر طبیعت در درمان جانبی سرطان به کار گرفته میشوند. برنامههای ماجراجویانه در طبیعت منجر به ایجاد احساسات مثبت در کودکان و نوجوانان شده و احساس تعلق آنها به گروه را افزایش میدهد. منظره درمانی نیز میتواند اضطرابهای شهری را کاهش دهد و سلامت افراد را بهبود بخشد. در برخی دیگر پژوهشها بحث ایجاد فضاهای سبز-آبی شهری که برای ارائه خدمات سلامت جسمی، تسکین استرس، برقراری تعاملات اجتماعی با دیگر افراد و.. داغ است که به مجموعه آنها “خدمات اکوسیستم فرهنگی” گفته میشود. لازم به ذکر است که کیفیت محیط طبیعی، فاصله آن از محل زندگی شخص، وسعت و نوع آن نیز در این زمینه تأثیرگذار است. گرچه در کشور ما به طبیعتگردی عمدتاً به چشم تفریحی مفرح در اواخر هفته یا ایام تعطیل نگاه میشود و بسیاری از اثرات آرامبخش و درمانی آن کمتر آگاه هستند، بااینحال برخی از افراد نیز اثرات آن را بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه احساس کردهاند. جهتدهی درمانی به برنامههای گردشگری طبیعت و بوم گردی به ما کمک میکند اثرات روحبخش و عمیق ارتباط با طبیعت، روستاها و مناطق بکر بدون آلودگی را بیشازپیش لمس کنیم و با آگاهی هرچه بیشتر از نحوه تعامل طبیعت با جسم و روحمان، یک تجربه درمانی متفاوت، تسکینبخش و مؤثر داشته باشیم.
گزارشگر و نگارنده: فریده مکاری، کارشناس ارشد گردشگری