فرهنگ و تمدن ایرانی؛ جاذبهای ماندگار
فرهنگ و تمدن ایرانی
رفتار شناسی و شناخت روحیات ملل، به آشنایی با فرهنگها و بررسی ویژگیهای روحیهجمعی ملتها، قومها و افراد میپردازد. درواقع میتوان گفت این بررسیها، بهترین روش برای گسترش و توسعه صنعت جهانگردی است. انسان موجودی جمعگرا و اجتماعی و به عبارت دیگر ارتباطگر است؛ پس برقراری ارتباط با دیگر ملتها و شناخت آنها از طریق سفر به آن سرزمین از نیازهای انسان بهشمار میرود.با شناخت ملتهای دیگر، میتوان میزبانان خوبی برای جهانگردان بود؛ همچنین با داشتن زمینه قبلی درباره یک کشور میتوان راحتتر در میان مردمان آن سرزمین وقت گذراند. روحیه هر ملت را از رفتارهایی که از مردمان آن نمایان میشود، میتوان شناخت.
منظور از روحیه، رفتارهای نسبتاً یکسانی است که از بیشتر مردم یک ملت سرمیزند و به عنوان صفت بارز آن ملت شناخته میشود. به عنوان مثال، میتوان به دقت ژاپنی، انضباط آلمانی، هوشمندی فرانسوی و سازگاری و هنرمندی ایرانی اشاره کرد. فرهنگ همه آن چیزی است که پس از آموختنها و فراموش کردنهای بسیار، اثرش بر روح جمعی برجای میماند.
زندگی در گونههای مختلف آب و هوایی مانند دریا، جنگل، کویر، بیابان، کوهستان و… تأثیرهای متفاوتی بر روحیه انسان دارد. میگویند انسانهایی که در کویر زندگی میکنند از روح عرفانی برخوردارند و کوهنشینان خشونت بیشتری دارند که همه اینها از تاثیرات محیطهای گوناگون طبیعی است.
رفتارها و فرهنگ و تمدن ایرانیان از ویژگیها و شرایط جغرافیایی این سرزمین متأثر شده و بر نسلهای گوناگون اثر گذاشتهاست. کشفیات شهرسوخته، زابل، تپههای گیان نهاوند، تالش، جیرفت و… سابقه فرهنگ شهری و تمدن ایران را تا چند هزار سال پیش از میلاد بازگو میکنند. مادها، پارسها، پارتها و… از قومهایی بودند که به این سرزمین کوچ کردند و بر بومیان پیروز شدند و سلسلههای ماد، هخامنشی، اشکانی و ساسانی را تشکیل دادند. پس از ورود اسلام در قرن هفتم میلادی، قبیلههای عرب، ایلهای ترک و مغول به این سرزمین راه گشودند و آمیختگی فرهنگی و قومی زیادی صورت گرفت. بسیاری از بیگانگان در کشور ما خلقوخوی خود را از دست دادند و ایرانی شدند؛ برای نمونه میتوان به ایل قاجار اشاره کرد که با تازش مغولان به ایران مهاجرت کردند و به کلی ایرانی شدند. بدینسان ایرانیان ریشه در تبارهای گوناگون دارند و مهم اینکه رفتار، فرهنگ و تمدن ایرانی در میان همه این تبارها وجه مشترکی است که این قوم را به «ایرانی» مشهور کرده است.
ایران در نگاه دیگران
آنچه درباره روحیه ایرانی گفته شده، در نقل قولها و سفرنامههای سیاحان و جهانگردانی که در سالیان دور و دراز از ایران دیدن کردهاند، آمده است؛ البته اظهار نظرها و داوریهای مثبت و منفی جهانگردان بایستی در بستر زمان و مکان و موقعیتهای اجتماعی و سیاسی خاص خود سنجیده شود. کسانی که در دوران شکوفایی تمدن و دانش ایرانیان از این سرزمین دیدن کردهاند، دید مثبتتری نسبت به مسافران و بازدیدکنندگان این کشور، در دورههای رکود تاریخی و فرهنگی دارند. همینگونه است که برخی از شهرها بیش از دیگر مقاصد بهدل جهانگردان نشسته است.
«هیوئن تسیانگ»، جهانگرد مشهور چینی در باب صنعت و هنر ایرانیان چنین سخن میگوید: «هنرمندان این کشور بهخوبی میدانند که چگونه زربفت ابریشمین، پارچههای پشمین، فرشهای رنگین و… ببافند. آنان اسبان و شتران مشهوری دارند. در کل وقت خود را صرف ساخت چیزهای هنری میکنند.»
یکی از صفتهای تحسین برانگیز ایرانیان اصیل، علاقه صمیمانهای است که به وطن و پیشینه خود دارند. «گرنت واتسن»، جهانگرد انگلیسی، این چنین مینویسد: «کشور ایران مورد تحسین هر ایرانی است. به نظر من اگر اکثر ایرانیان محکوم به تبعید از ایران شوند و به آنان اخطار داده شود که در صورت ورود به ایران محکوم به مرگ هستند، باز هم به موطن خود باز میگردند.»
«آن لمبتون»، بانوی پارسیدان انگلیسی و ایرانشناس و کارشناس تاریخ ایران نیز میگوید: «ملت ایران در میان جوامع کهن، از جمله معدود ملتهایی است که با وجود رسیدن به پیشرفتهای اجتماعی نوین، هنوز رشته اندیشههای آن با نیاکانش بریده نشده است.» همچنین میگوید: «خانواده دوستی و خانواده سالاری از ویژگیهای بارز ایرانیان است.»
تاریخ نگار یونانی «هرودوت»، اساس تربیت در ایران دوره هخامنشی را «راستگویی» میداند و میگوید: «در ایران، تربیت فرزندان بر سه اصل قرار دارد: اسب سواری، تیر اندازی و راستگویی»
«ویلیامز جکسن»، سیاح و ایرانشناس آمریکایی گفته است: «ایرانیان مردمانی اجتماعی هستند و در معاشرت بینهایت مؤدباند و در پذیراییها با بیانی گرمونرم گفتوگو میکنند.»
در همه دورانها و در دوران تمدن اسلامی، ایرانیان از پیشگامان علم بودند. در روایتی از پیامبر اسلام (ص) آمدهاست که اگر دانش در ثریا باشد مردمانی از سرزمین پارس بدان دست پیدا خواهند کرد.
زبان فارسی یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و در همه جای ایران بدان گفتوگو میشود و با توجه به شمار شاعران و ادیبان این زبان، در فارس، خراسان و ایران مرکزی جایگاه ویژهای دارد. ایران، زادگاه نامدارترین شاعران و حکمای جهان است، در حماسه چون فردوسی، در غزل چون حافظ، در عرفان چون مولانا و در اخلاقیات چون سعدی را داراست. به نظر «اولئاریوس»، دبیر اول سفارت آلمان در ایران در قرن هفدهم، شعر آنچنان اهمیتی نزد ایرانیان دارد که میتوان گفت هیچ ملتی ازاینجهت بهپای آنها نمیرسد.
برخورد مؤدب داشتن در ایران شیوه زیبایی است که زندگی را لذت بخش میسازد. «ابنبطوطه» درخصوص اصفهانیها گفته است: «اصفهانیها مردم گشادهدستی هستند، همچشمی و تفاخری که میان ایشان در مورد طعام و مهماننوازی وجود دارد، منشأ حکایات غریبی است.»
اگرچه ویژگیهای فرهنگی، رفتاری مردمان ایرانزمین دارای همانندیهای بسیار است، اما باتوجه به عوامل تاریخی، اجتماعی، اقتصادی و جغرافیایی این سرزمین، چندگونگی فرهنگی و رفتاری درمیان قومهای آن بهچشم میخورد که خود این خرده فرهنگها بهنوبۀ خود میتوانند از جاذبههای جهانگردی این مرزوبوم بهشمار آیند.
سمیرا یزدانی – کارشناس گردشگری