زیارتگاه پیر سبز یزد
وقتی سوالی در ذهن شکل می گیرد، انسان برای به دست آوردن پاسخش به هر جایی که بتواند، سرک می کشد و تا برای مسایل مبهم پاسخی پیدا نکند دست از تلاش بر نمی دارد.
یکی از این مسایل، رمز و رازهای جهان هستیاند که در هر نقطه ای بساط خود را گسترده اند تا نگاه های کنجکاوانه را به سوی خود جلب کنند. از این دست رمز و رازها در سرزمین مان، ایران نیز وجود دارند. مکان هایی که با آمدن نام شان، سوالاتی در ذهن شکل می گیرد؛ برخی سرنوشتی تلخ را برای مان مرور می کنند، بعضی دیگر شاهکار دست بشرند و قدرت تفکر او را به رخ می کشند و در جاهایی دیگر ترس و هیجان را القا می کنند.
مقصد امروزمان، پیوندی ناگسستنی میان قداست و رمزآلودگی را به نمایش می گذارد و از قلب تاریخ قصه هایی برای گفتن دارد. قصه هایی که هر کدام سوالاتی را با خود به همراه می آورند و شاید هیچ گاه پاسخی را نتوان برای آنها یافت. با هم به فضایی معنوی و سرشار از سکوت قدم می گذاریم؛ جایی که تنها صدای نفس هایمان است که سکوت را می شکند.
خودتان را برای ورود به دنیای رمزآلود زیارتگاه چک چک آماده کنید؛ مکانی مقدس که با آرامشی وصف ناپذیر از شما استقبال می کند…
پیش از ورود به ادامه مطلب تاکید می کنیم که کلیه روایات و داستان هایی که در این مطلب از آنها سخن خواهیم گفت، نظرات مختلف بزرگان دین زرتشت است و درباره آنها اتفاق نظری وجود ندارد. هیچ یک از این روایات ذره ای از قداست این مکان برای زرتشتیان عزیز نمی کاهد و به عنوان مکانی سرشار از معنویت برای پیروان همه ادیان قابل احترام است.
چک چک | زیارتگاهی مقدس و رمزآلود
چک چک، چک چکو یا پیر سبز نام زیارتگاهی در نزدیکی اردکان استان یزد است که همه زرتشتیان در سراسر جهان، آن را مقدس می شمارند و برایش اهمیت زیادی قایلند. آنها با تمام وجود، عاشق این زیارتگاه هستند و آن را نماد وحدت و همگرایی جامعه زرتشتیان می دانند. در کنار اهمیت دینی این محل، وجود آب و درختان سرسبز نیز یکی از عواملی است که آن را از سایر زیارتگاه های زرتشتی در یزد متمایز می سازد. اتاقک های بی آلایش و ساده این زیارتگاه که برای زائران زرتشتی تدارک دیده شده اند، نیز از جاذبه های آن هستند. اتاقک هایی که تاریخ سخت قدیمی ترین آنها به دوره ناصرالدین شاه قاجار باز می گردد.
هنوز هم کارشناسان مذهبی و تاریخی درباره چگونگی به وجود آمدن این مکان مقدس اتفاق نظر ندارند. گویی این زیارتگاه همچون رازی سر به مهر در قلب یک کوه قرار گرفته و فقط اعجاز خلقت را به رخ رهگذران می کشد.
چک چک | میزبان مراسم مذهبی زرتشتیان
زیارتگاه چک چک در ۲۴ تا ۲۸ خردادماه (روز اشتاد تا انارام بر اساس تقویم زرتشتی) یکی از مهم ترین آیین های زرتشتی را میزبانی می کند. زرتشتیان در این ۵ روز در این مکان گرد هم می آیند تا همکیشان خود را ببینند و از احوالات و مشکلات آنها جویا شوند. آنها در این روزها سرودهای شاد می خوانند و به نیایش و دعا می پردازند. در دعاهایشان از فرد یا افرادی یاد می کنند که برای حفظ شرافت و پاکدامنی خود در برابر دشمن ایستاده و با کمک اهورایی (خداوندی)، اهورا از دست دشمنان به لابه لای کوه ها پناه برده اند.
مراسم گوناگون زرتشتیان مانند نیایش همگانی، گهنبار خوانی، سدره پوشی ،نذورات، نامزدی و … نیز در همین زیارتگاه برگزار می شود. در کنار نیایش، آنها از فضای زیبا و تماشایی این مکان نیز لذت می برند و پس از چند روز با دلی سبک و شاد زیارتگاه را ترک می کنند. شکوه این مراسم به حدی است که برخی به آن لقب حج زرتشتیان را داده اند.
در مهر ماه هر سال نیز مراسم باشکوه دیگری برگزار می شود و به مناسبت فرا رسیدن جشن مهرگان صدای شادی در این مکان مقدس می پیچد.
این زیارتگاه مقدس چگونه شکل گرفت؟
همانطور که پیش از این اشاره کردیم دلیل به وجود آمدن این زیارتگاه هنوز هم بر همگان آشکار نیست و روایات مختلفی درباره آن وجود دارد؛ اما در نهایت آنچه که مسلم است ارزش و قداست این نیایشگاه برای زرتشتیان است که گرد آمدن پیروان این آیین کهن را میسر می کند.
در ادامه به مهم ترین روایات این زیارتگاه مقدس اشاره می کنیم:
۱- چک چک | پناهگاه ابدی نیک بانو
آنچه که در ادامه می خوانید برداشتی آزاد از نوشته ای است که توسط آقای رستم بلیوانی، رییس سابق انجمن زرتشتیان شریف آباد یزد تهیه شده و در چک چک وجود دارد.
بر اساس شواهد و اسناد تاریخی و مذهبی در زمان سلطنت یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، اوضاع کشور دچار آشفتگی شد و وی را ناگزیر کرد تا برای حفظ امنیت خود و خانواده اش چاره ای بیندیشد. یزدگرد سوم پس از تامل بسیار و سنجیدن موقعیت و شرایط تصمیم گرفت تا از مدائن به یزد کوچ کند و دستور داد تا شهری مستحکم با حصار و برج و خندق برای محافظت از او و خاندانش بنا شود. آنچه که امروز با نام یزد می شناسیم همان شهر مستحکم بوده که با گذشت زمان به شکل امروزی خود در آمده است و احتمالا آثار برج و حصار به جا مانده در محله یزاران نشانی از همان دوران باشد.
یزدگرد که از پیروان دین زرتشت بود، به همراه همسرش کتایون، فرزندانش و خدمه ای به نام مروارید به شهر یزد وارد شد. وی هفت فرزند داشت: دو پسر به نام های هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نام های شهربانو، پارس بانو، مهربانو، نیک بانو (حیات بانو) و نازبانو.
یزدگرد به جنگ با مسلمانان پرداخت؛ اما در رسیدن به پیروزی ناکام ماند و به خراسان فرار کرد. در خراسان، مرد آسیابانی او را به قتل رساند و خبر مرگ شاه ساسانی به یزد رسید. خانواده وی برای در امان ماندن از شر دشمنان از یکدیگر جدا شدند و هر یک به گوشه ای از یزد گریختند.
در میان فرزندان، هرمزان و شهربانو که پسر و دختر بزرگ یزدگرد بودند، دستگیر و به عنوان کنیز و غلام به عربستان فرستاده شدند.
پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد رفتند؛ اما در حدود ارجنان (روستایی از توابع بخش عقدا شهرستان اردکان) با هم خداحافظی کردند. مهربانو به سمت شهر عقدا به راه افتاد و در اثر گرسنگی و رنج راه درگذشت. جسد وی در گوشه باغی در عقدا به خاک سپرده شد که امروزه به مزرعه مهر شهرت دارد. مردم آن منطقه نیز آن را با عنوان محل مهربانو می شناسند و با روشن کردن شمع یادش را زنده نگه می دارند.
پارس بانو با گریز به غرب عقدا به روستایی به نام زرجوع می رسد و در کوهی غایب می شود. امروزه در این مکان زیارتگاهی وجود دارد که شکاف سنگیِ موجود در آن را محل غایب شدن پارس بانو می دانند. گفته می شود در گذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ دیده می شده که آن را برای تبرک از کوه جدا و حفظ کرده اند. اردشیر، پسر کوچک یزدگرد به همراه مادرش کتایون راه خرابه های شرقی یزد را در پیش می گیرند. کتایون در پشت حصار یزد در چاهی غیب می شود که امروزه به زیارتگاه ستیپیر معروف است و در شهر یزد قرار دارد. اردشیر هم در شرق یزد در محلی که امروزه زیارتگاه نارستانه نام دارد در میان کوه غیب می شود.
نازبانو به سمت جنوب یزد می رود و در کوه تیجنگ غیب می شود که آن محل نیز به زیارتگاه پیر نارکی شهرت دارد.
نیک بانو و مروارید (خدمه یزدگرد سوم و خانواده اش) در بیابان از هم جدا می شوند و هر یک به سوی مقصدی تازه به راه می افتند. مروارید در کوهی در ۱۷ کیلومتری اردکان ناپدید می شود که امروزه به نام کوه هریشت شناخته می شود و نزد زرتشتیان از قداست خاصی برخوردار است.
نیک بانو به سمت کوهی در ۳۷ کیلومتری شرق اردکان در حرکت بوده است که در راه سیاهی دشمن را مشاهده می کند و با ترس و گریه از کوه بلند و خشکی بالا می رود. دشمن به او می رسد و به قصد گرفتن او جلو می رود. در این لحظه این بانوی پاکدامن آهی از دل می کشد و نگاهی به کوه می اندازد و می گوید:
مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان.
با گفتن این جملات، شکافی در کوه پدید می آید و نیک بانو را به درون می کشد. دشمن پس از دیدن این اتفاق، از آن محل دور می شود.
روایت است که چوپانی در همان نزدیکی، گله خود را گم می کند و در پی آن می گردد. پس از جستجوی زیاد خسته می شود و تشنه و گرسنه به آن کوه می رسد و از قطرات آبی که از دیواره سنگی آن بر زمین می چکیده، سیراب می شود و از خستگی به خواب می رود. در خواب بانویی فرهمند را می بیند که گله اش را در پناه خود گرفته است و از آن محافظت می کند. بانو به او می گوید: در این محل اتاقی به نام من بساز و شمع و چراغ بیفروز و به دیگران نیز خبر بده که چنان کنند.
وی از خواب بر می خیزد و گله اش را می بیند که سالم است. از شادی بسیار به سراغ بزرگان زرتشتی می رود و به کمک آنها زیارتگاه چک چک را بنا می کند. برخی روایات نیز گم شدن گله را انکار می کنند و معتقدند نیک بانو به خواب یک چوپان آمده و از او خواسته تا زیارتگاه پیر سبز را بسازد.
این کوه امروزه کوه چک چک نام دارد و محل غیب شدن نیک بانو، به عنوان مقدس ترین آتشکده و زیارتگاه زرتشتیان شناخته می شود. در این محل نیز آثار لباس وی وجود داشته که برای تبرک کنده شده است.
۲- چک چک | معبدی برای الهه آناهیتا
روشن اندیشان زرتشتی بر این باورند که این مکان نمی تواند به واسطه ناپدید شدن نیک بانو در آن تقدس داشته باشد چرا که در تاریخ زرتشت افرادی همچون آریوبرزن، رستم فرخزاد، مازیار قارن، بابک خرمدین، آرش کمانگیر و… نقش پررنگ تری داشته اند. از سوی دیگر زیارتگاه های منسوب به فرزندان و همسر یزدگرد در بسیاری از نقاط یزد دیده می شود در حالی که شکست ساسانیان و فرار یزدگرد از تیسفون بوده است و محل آن فاصله زیادی با این استان دارد.
پیر، واژه ای است که به آخرین گام عرفانی در آیین مهر (آیین پرستش الهه میترا) گفته می شود. زیارتگاه هایی از این دست در شهرهای دیگر نیز وجود دارند، مانند بی بی شهربانو در شهر ری و پیر شالیار در کردستان که همه آنها نیز در دامنه کوه و کنار چشمه آب به وجود آمده اند تا نشانی از زایندگی الهه آناهیتا، ایزد بانوی پاک باشند. همچنین این زیارتگاه ها به سوی شرق احداث شده اند تا پیروان مهر در گذشته، به هنگام سپیده دمِ بامدادی بتوانند آیین نیایش نور خورشید را انجام دهند. از این جهت بسیاری این مکان ها را به عنوان معبد آناهیتا برای مردمان گذشته می شناسند.
از سوی دیگر، نیایشگاه و پیرهای زرتشتی در یزد، هزاران سال پیش از روی کار آمدن ساسانی ها وجود داشته اند. حتی در تاریخ از دختر و فرزندان بالغ یزدگرد سوم به هنگام فرار از تیسفون سخن به میان نیامده است و به نظر نمی رسد که در صورت وجود این فرزندان، آنها مسافت مرز ایران تا مرکز آن را برای فرار از دشمن طی کرده باشند.
۳- چک چک | معجزه ای از جانب یزدان
به هنگام فرمانروایی کیانیان (دومین سلسله پادشاهی اساطیر ایرانی) بر ایران، کاروان هایی میان فارس و خراسان که محل سکونت این قوم بود، رفت و آمد داشتند و مجبور بودند از حاشیه کویر عبور کنند. یک بار در فصل بهار به هنگام حرکت کاروان از فارس به خراسان، طوفان شدیدی به وقوع پیوست و ادامه مسیر را با مشکل مواجه کرد. کاروانیان قادر به پیدا کردن جاده نبودند و مجبور شدند روزها در بیابان سرگردان بمانند. در یکی از روزها، ناگهان آهویی از پشت کوه بیرون می آید و با دیدن و دنبال کردن آن، در پشت کوه به منظره ای سبز و خرم و چشمه آب بر می خورند. آنها با خوشحالی به بالای کوه می روند و از آب گوارای آن می نوشند.
کاروانیان در آب، تشعشعات نور خورشید بر کوه را می بینند و مرغان سبز رنگی نیز به چشم شان می آید که بر روی شاخه درختان آوای یزدان یزدان سر داده اند. آنها از کوه پایین می آیند و پس از یافتن راه، خود را به خراسان می رسانند. نقل این ماجرا به گوش فرمانروا می رسد و عده ای را روانه این محل می کند تا چشمه آب را از نزدیک ببینند و شهری را در آنجا بنا کنند که همان یزد امروزی است. فرمانروا دستور می دهد آن مکان را مقدس و محترم شمارند و نام پیرسبز را بر آن نهند. از آن به بعد، پیر سبز به محلی برای زیارت و تفریح تبدیل شد و ساختمان هایی را برای جمع آوری کتاب و هدایا در آن احداث کردند.
ماجرای آب و درخت مقدس
آب و درخت دو عنصر شکوهمند این زیارتگاه هستند اما وجود آنها در این کویر خشک کمی دور از ذهن به نظر می رسد. برای برخی زرتشتیان، حضور این دو عنصر به معجزه ای شبیه می ماند که برای سبز نگه داشتن یاد نیک بانو دختر یزد گرد سوم رخ داده است.
برخی از پیروان این آیین کهن معتقدند نیک بانو در حال گریز از دشمنان بوده و در این محل از اهورامزدا طلب کمک می کند. دهانه ای در کوه باز می شود و دختر را به درون می کشد اما به هنگام بسته شدن دهانه، قسمتی از چوبدستی وی بیرون می ماند. پس از مدتی از بالای این کوه بی آب و علف قطرات آب مانند اشک چشم یتیمان و ستم دیدگان به زمین می چکد و آن عصا تبدیل به درختی تنومند می شود. جوشش آب به قدری بود که اگر مسافری از آنجا عبور کرد، سیراب شود اما اگر جمعیت بیشتر یا گله گوسفندی به آنجا می رسید میزان آن بیشتر می شد تا به همه برسد.
بعضی از زائران، آب جاری در این زیارتگاه را قطرات اشک نیک بانو می دانند و معتقدند او در جایی که از نظرها پنهان است نشسته و اشک می ریزد. اشک او از دیواره های این زیارتگاه می چکد و به همین دلیل بسیاری برای تبرک از آن استفاده می کنند.
قدم به زیارتگاهی مقدس می نهیم
زیارتگاه چک چک شامل یک محوطه، مجموعه ای از ساختمان ها و بنای آتشکده است که به صورت پلکانی بنا شدند و ۵ طبقه نامنظم دارد. بام هر طبقه حیاط طبقه بالایی خود است و این ساختار تا بالاترین نقطه زیر کوه ادامه می یابد و به مهم ترین قسمت زیارتگاه یعنی آتشکده ختم می شود. برای ورود به زیارتگاه باید از تعداد زیادی پله که گویی در قلب کوه هستند بالا رفت. از آغاز پله ها تا رسیدن به زیارتگاه، بر روی دیوار، نوشته هایی از اوستا به چشم می خورد. در یکی از آنها چنین جمله ای نوشته شده است: در دنیا راه یکی است و آن راه رستگاری است.
در نهایت این ساختمان آتشکده یا همان زیارتگاه است که خودنمایی می کند؛ ساختمانی سنگی در دل کوه دارد و همچون دهانه یک غار به نظر می رسد.
از درون این غار درخت چنار کهنسالی بیرون زده که نامش با شماره ۲۶۹ در فهرست میراث طبیعی ملی کشور به ثبت رسیده است. بر دیوار سنگی غار آبشار کوچکی جریان دارد که در مسیرش، گیاه سیاوشان و گیاه مورد و انجیر کوهی به چشم می خورد و قطرات آب با گذر از آنها به درون حوضی سنگی می ریزند تا تشنگی زایران را برطرف کنند.
راه ورود به آتشکده یک درب فلزی طلایی است که نقش سرباز هخامنشیِ نیزه به دست دارد. فضای سرپوشیده زیارتگاه، بنایی کوچک با سقفی سنگی است که در وسط آن یک چلچراغ خودنمایی می کند. به محض ورود آن چه که به چشم می آید شکل ناهموار و ناصاف دیواره هایی است که به صورت طبیعی شکل گرفته و دست نخورده باقی مانده اند.
پوشش کف فضای کوچک زیارتگاه، از سنگ مرمر است که به دلیل ریزش قطرات آب از سقف همیشه نَم دارد. در قسمت هایی از این پوشش مرمرین، ظرف هایی به چشم می خورد که آب چکیده از سقف در آنها جمع می شود. بخشی از این آب به عنوان تبرک در اختیار زایران قرار می گیرد و بخش دیگر نیز به مصرف خوراکی می سد.
همانند بسیاری از زیارتگاه های سایر ادیان که تصاویری از بزرگان دینشان را در خود جای داده اند، بر روی طاقچه های طبیعیِ دیوارِ زیارتگاه چک چک نیز تصاویری از بزرگان دین زرتشت خودنمایی می کند و گاهی در جلوی آن ها شمع های نذری روشن می شود.
در وسط فضای زیارتگاه، مجمر یا آتشدان قرار دارد که شعله های آن هیچ وقت نباید خاموش شوند. در کنار آنها محلی نیز برای سوزاندن عود یا چوب مقدس نیز تعبیه شده است و بوی آن همیشه به مشام می رسد.
در داخل یکی از اتاق های این بنا چاهی به عمق بیش از ۵۰ متر قرار دارد که زرتشتیان اعتقاد دارند با بستن نخ به طناب این چاه، حاجت می گیرند و خواسته های شان برآورده می شود.
در محوطه زیارتگاه، ساختمان های دیگری نیز وجود دارند که برای اسکان و پذیرایی از زائران استفاده می شوند و هزینه ساخت و نگهداری آنها بر عهده زرتشتیان داخل و خارج از کشور است.
دلیل نامگذاری
به سبب چکیدن قطرات آب از سقف و دیواره به این زیارتگاه، چک چک می گویند. برخی نیز این زیارتگاه را با عنوان پیر سبز می شناسند این عبارت از دو واژه پیر و سبز تشکیل شده است: در آیین مهر (آیین پرستش الهه میترا)، پیر به آخرین گام عرفانی گفته می شود و به سبب وجود درختان کهنسال چنار، واژه سبز را به آن افزوده اند.
مجله اینترنتی گردشگری سپاهان (کوله)
بهاره فلاح